اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

آنکه هر لحظه مرا از دل وجان می پایید 
رفت امروز دگر از بر، ما ،  آرامیید

او که شب تا به سحر بر سر بالینم بود 
مهربان مادر من ،جانک ،شیرینم بود

سالها زحمت فرزند به دوشش بکشید 
وهمه ناله ولبخند ،به گوشش بشنید 

او به هر زخم دلم ،هر نفسم ،مرحم بود
تادم مرگ،مرا ناز کش و همدم بود 

آه ،ای، تکه ای از قلب من ،امروز چه شد؟
کمر من بشکست ،در دل من ول وله شد 

نتوانم ز،فراقت قد خود، راست کنم!
یا که فکر پدری  که بی تو،تنهاست کنم 

خانه رابی تو ،دگر ،روح نباشد مادر
به جز، آه وغم واندوه نباشد ،  مادر

ای که رفتی ز،برم ،یاد تو اینجاست برو
بیمه عمر تو با حضرت زهرا ست برو

دست حق پشت پناهت وعلی یارت باد 
در شب اول، ابوالفضل، نگهدارت باد


تقدیم با احترام👇
 به مادر تازه درگذشته 
وتمام مادرانی که عمر وزندگی شان راوقف فرزندان خود نمودند .🥀🥀🥀🥀🥀
روحشان شاد و یادشان گرامی باد. 

🍃فاطمه جعفری، سوم مرداد ۱۴۰۳🍃


      🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤

  • محمدعلی خالقی

 

 

درگذشت مادر بزرگوارتان را به شما
و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده
برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت 
و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم

 

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤

 

 

 

 

  • محمدعلی خالقی

اینجا اسفاد است ،
دیار نیاکان ما ،
سرزمین مردان پر تلاش ،
سرزمین آب و آینه ،
دیار زنان خستگی ناپذیر ،
و مهد پیله وران .

ما در اینجا ریشه داریم
در این خاک ،
که دستبندی از گل و سبزه با اوست ،
که سروَش به بلندای تاریخ است ،


در آب زلالش که می توان
آسمان را در آن جستجو کرد

ریشه داریم در تاریخش ،
در فرهنگ و هنرش ،
در چلپک و چگمالش ،
در زعفران و انگورش ،
در گندم زردگونش ،


در آب گوارایش ،
که کام رهگذران تشنه را سیراب می کند

ما اینجا ماندگاریم ،
ما از سپیده دم عمر اینجا بوده ایم ،
ما اینجا زبان باز کرده ایم ،
ما اینجا بزرگ شده ایم،
ما ریشه داریم در این خاک ،
چون سرو کهنسالش .

 

ما صدای ناله چرخ حلاجی 


مادربزرگ را هنوز از یاد نبرده ایم

هنوز خنده های کودکانه همبازیهایمان
حین بازی هفت سنگ را از یاد نبرده‌ایم

هنوز تاس و سره و میرآب مهربان
و خاطره جشن سره 
در شب های تابستان را
از یاد نبرده ایم

هنوز آهنگ موزون مسافران 
در کمرکش شاسکوه
در گوشهامان طنین انداز است:
"اگر ناتوانی بگو یا علی
اگر خسته جانی بگو یاعلی"

هنوزخاطره گندم زارهای کجار


در روزهای گرم تابستان
و نیمرو درست کردن نوجوان بی تجربه زیر نور مهتاب
و روانه شدن بارهای طلایی گندم
به سوی آبادی را از یاد نبرده ایم.

هنوز نور چراغها را 
در سحرهای سرد پاییزی
و طلوع زیبای خورشید
در مزارع زعفران را
از یاد نبرده ایم

هنوز ساختن چکش های کوچک
با قالب انگشت سبابه مرد گدازگر
برای کودکان بازیگوش
را از یاد نبرده ایم .

ما فرزندان مردانی هستیم
که آهن گداخته را رام کردند
تا به خدمت مرد برزگر در آورند .

ما هنوز از یاد نبرده ایم 
شب نشینی های طولانی ،
قصه های دنباله دار پدر بزرگ ،
بقچه های گل های ارغوانی ،
و رشته های سرخ‌رنگ زعفران
در بشقاب های چینی گلدار را .

ای کاش جشن های زیبای عروسی ،
اسب زیبای شاه پری ،
و پوستین مویین و 
صدای زنگوله های 
دلقک سیاه چرده
دوباره زنده می شد

آری ، اهل اسفادیم
فرزند آبادی
اما افتخار می کنیم
به فرهنگ مردمانش
به ریش سفیدان و بزرگانش
به تاریخ کهنش
به سرو سربلندش
به کوچه باغ زیبایش
به آب گوارایش
و به آبشار نامدارش...

        محمود عظیمی ۱۴۰۲/۱/۱۵

  • محمدعلی خالقی

 

صد شکر ، که زادگاهمان اسفاد است
 ما را شب و روز ، ذکر او در یاد است

عمریست که با خوب و بدش خو کردیم
از خلق  بریدیم  و  به  او  رو  کردیم

ناخوانده ، همیشه میهمانش شده ایم
در وقت غمش ، رفیق جانش شده ایم

چون  مادر مهربان ، گشوده  آغوش
ما هم چو پدر ، نصیحت او در گوش

در غربت  اگر ، ز هجر او می نالیم
با  سرو چمانِ  او ، به خود می بالیم

در کلِّ جهان ، به هر کجا  آبادیست
من شک نکنم ، که بانِیَش اسفادیست

اسماعیلی ۱۴۰۲/۹/۸💐💐💐

  • محمدعلی خالقی