- ۰ نظر
- ۱۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۱:۴۳
انس زیاد با حیوانات
از قبیل سگ و اسب
توقع ادم را نسبت به انسانها زیاد می کند
عرفان
esfadvatanam.blog.ir
متولد اسفاد ساکن مشهد
در زلزله دلخراش 76 از نعمت مادری مهربان و در سال85 از نعمت پدری فداکار محروم شد
اما ایشان همچنان محکم و استوار و شاد و سرافراز در حال درخشیدن است.
چندین سال است این ستاره هالیوود، با اجرای تئاتر کمدی لبخند را بر لبان هم وطن خود جاری ساخته است.
ویژگی های فیزیک بدنی و چهره و خنده و حرکات بی نظیرش کمک فراوان به هرچه بهتر اجرا شدن نمایش می کند.
یکی از خصوصیات بارز ایشان ، اجرای نمایش کمدی و اس تندآپ کمدی بصورت فی البداهه و خودکار است .
نمایش های کمدی، کاری بسیار سخت و دشوار است چرا که ابتدا و انتهای نمایش تا حدودی مشخص نیست و همچنین داری زمان کوتاه است و بازیگر ممکن است با کمبود مطلب مواجه شود. همچنین موضوع و محتوای نمایش ممکن است نتواند باعث ایجاد هیجان در همه افراد شده و یا عده ای استقبال نکنند و یا هریک برداشت خاصی از آن داشته باشند .به همین جهت تامین سلیقه همه افراد کاری دشوار و هنرمندی خاصی را می طلبد.
ابراهیم صادقی و برادرانش رضا و سعید و حسین و محمد علی دارای استعداد فوق العاده برای اجرای نمایش کمدی هستند و این نمایش ها چون در حوصله بیننده و دارای زمان کوتاه و شاد و خنده دار هستند ، اسفادیها توجه بیشتری به آن دارند. گاهی اوقات گروه نمایش فقط از چند ساعت قبل مراسم اقدام به تمرین می کنند که این واقعا شگفت آور است.
ابراهیم صادقی به همراه آقایان رضا عبدی و هادی نظرجانی .احمد حکمتی پور و داوودی و سایر افراد ،چهره هایی موفق در این عرصه هستند.
در اسفاد قدیم تئاتر از شکوفایی خاصی برخوردار بود و جوان های آن دوران توجه فراوانی به آن داشتند . هم اکنون نیز این کار فرهنگی تاثیر گذار را به همت جوانان هنرمند اسفاد میتوان در مشهد و اسفاد دنبال کرد.
در پایان یاد و خاطر مرحومین محمد کریم پور و رضا صادقی که واقعا فوق العاده بودند را گرامی می داریم.
برای ابراهیم و رضا صادقی و سایر برادران و اعضای محترم خانواده صادقی آرزوی سلامتی و باروری و بهترین ها را داریم.
به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
اسماعیل کریمی اسفاد
داستان سگ با وفا و چوپان و رمه
مرحوم میرزا غلام حسن در زمان قدیم اسفاد دارای گله ای از گوسفندان بودند که هر روز توسط چوپان به بیابان جهت چرا می برد .
نام چوپان علی جان محمد پلنگی بود از یکی از روستاهای مجاور به نام دارج
این چوپان شهرت به مد پلنگ بود
علی جان همیشه کاردی بلند و قدمتی به کمر می داشت و مردی قوی و نترس بود یک روز که در حال چراندن گوسفندان بود. پلنگی به آن حمله می کند و در گیری او با پلنگ اوج می گیرد .
با زیرکی که علی جان می داشت در پی شاه رگ پای پلنگ در هین درگیری بوده و شاهرگ آن را قطع می کند . در آن هنگام پلنگ از پای در می آید و می میرد . زان پس شهرت مد پلنگ به او آوازه می دهد .
مرحوم میرزا غلام حسن سگی داشتند به نام خیبر و این سگ با علی جان و رمه به بیابان می رفت و اکثر مواقع هم دربان خانه بود .
از با وفایی این سگ و زیرکی اش ان بود که در تابستان گرم همیشه در کنار حوض اب که فضایی سرد بود . به چرت زدن می پرداخت .۰که همیشه این سوال برای صاحبش از زیرکی سگ اذعان می داشت .
یکی دیگر از باوفایی و زیرکی خیبر ان بود که زمانی که کسی نبود برای چوپان غذا به بیابان ببرد . غذای چوپان را به دستمال می بستند و به پشت آن گره می زدند .خیبر تمام آن مسیر را، غذا را به پشت خود حمل و به چوپان می رساند .
ما درس وفا را از سگی آموختیم که بوی نان در گردنش ، شاید هم گرسنه ولی می دانست که باید آن غذا را به صاحبش بدهد.
و امروز باعث و بانی این داستان این شد که کارمندان غیور شهرداری که شغل شان سگ کشی می باشد جهت هر قلاده سگ کشته ۴۰ هزار تومان دریافت می کنند .
برای روح این بزرگان و همان طور علی جان مد پلنگی که در چناران مدفون می باشد بخوانیم با ذکر فاتحه بر محمد و ال محمد
خیبر را هم از یاد نبریم باوفا خالقی در اسفاد وطنم
اندیشه
شب حوصله می دارد وقتی که تو خوابی
بوی نفست را ماه است که می داند
قدرت به صدا نیست حرف است که می ماند
کین یا که محبت بر دل چنین ماند
بر هر قدمت روشن اندیشه که می راند
خود را نفریبانیم دانیم که می داند
شب را به سکوت اید وقت است خواب اید
شب رهگذر روشن اندیشه چه می داند
گرد است زمین راند خلقت به جهان آید
زاده هم موجودت عقل هم به سکوت اید
گندم به زمین مصبور نور شفقی ناگه
اّب و گذر و رویش جان است شکوه آید
قدرت که به پنهان نیست گر چشم نبود روشن
آن گه که شود بیدار شب هم به شکن اید
شعرم ز برای تو کم آرد و دشوار است
شکرانه به جای ارم هر دم که نفس اید
شاعر خالقی اسفاد (عرفان)