اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۴۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

کوچه باغ

چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۱۶ ب.ظ



وقتی امتداد سنگ جولهای بالای جاده روبه اتمام بود دیگر روزنهای برق برق برگهای درختان نمایش خورشید را بر زمین نمایان می کرد . وسایه وجودت را همچون چتری در بر می گرفت گویا درختهای کهن وتنومند  توت وگردو  سالها حرف از یار ودیار داشتند . یارو دیاری که حرف از اجداد میزد . یارو دیاری که دلی سنگین وپر خاطره از پدر بزرگها ومادربزرگها وکوچه باغ هایی پر از شاخ وبرگ ,  شاخ برگهای قشنگ , قشنگ ورنگارنگ بود 

وقتی از کنار جوی اب زلال میگذشی صدای دلارام اب با جیک جیک گنجشکهای بهاری وبرگ های سبز وقشنگ وپروانهای زرد و دورنگ  هوای  دلت رو رویایی میکرد , رویایی که سراسر از دنیایی ارام مردمی صبور ومهربان مردمی یکرنگ واهل دل بود .

شکوفهای درختان الوچه واناری  درختهای گردویی که سر به فلک کشیده, اشفته بازار گندمزارهای سراسیمه دپو چشم پوش نبود .

وقتی از کوچه باغها میگذشتی  شلوغی اهالی ده از دید به دور نبود   

سلامها بر زبان مهر می افکند   غمها گویا از خود فراموش بودن   صدای حق حق وبازیهای کودکانه ی   بچها بر پای چنار موج میزد.

بر سر هر کوچه باغ خانهای خشتی وکاه گلی با درهای قدیمی حرف از  قلبهایی رعوف ومهربان میزد  دیوارهای هیزمی وحصاری , شمار درخت های گردو بیش از بیست هزار سی هزار گردو ثمر داشت چرا که کودکی که از کنار درخت رد میشد  پیراهنش پراز گردوههای تعارفی از صاحب درخت بود.

سرسرهای ابی وکفش اب دادنهای روییایی شادی بچهارو پر رنگ وپرنگتر می کرد .                                         ولی امروز روزگار غریبی ایست نازنین  




کوچه باغ وزیر , سر سنگاجی دل 

سر تخت اقا میر , پی باغو شار چراغو 

پی قلعه حوض میرزاعلی , در قلعه پیرمرد  پیر 

یادمان هست که هست 

اسفاد ناز وعزیز 

بیایید با هم مهربان باشیم .


                        محمد علی خالقی

یکم ابان ماه ۹۶

۰ نظر ۳۰ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۱۶
محمدعلی خالقی

چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۱۱ ب.ظ


اسفاد قدیم 

۰ نظر ۳۰ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۱۱
محمدعلی خالقی

واکنش مغز در خواب

سه شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۰۴ ب.ظ

مغز به آنچه در شب تامل دارد واکنش نشان می دهد 

افکار ملایم باعث خوابهای راحت و افکار هیج باعث عدم خواب و چرت کثیف می شود

خالقی 

۰ نظر ۲۹ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۴
محمدعلی خالقی

دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۵۰ ب.ظ


چیزهایی دیدم در روی زمین

کاکل پوپک

خال های پر پروانه

عکس غوکی در حوض

بوی تنهایی در کوچهٔ فصل

گذر حادثه از پشت کلام

جنگ خونین انار و دندان

حملهٔ واژه به فک شاعر...


👤سهراب سپهری

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۵۰
محمدعلی خالقی

اگاهی🤔🤔🤔

دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۳۷ ب.ظ



هیچگاه فراموش نکنیم که هیچکس بر دیگری برتری ندارد؛


مگر به " فهم و شعور 

مگر به " درک و ادب 


آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند،

و آن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده را بگیرد و او را بلند کند


واین قدرت تو نیست 

این انسانیت است 

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۷
محمدعلی خالقی

مناجات

دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۵۰ ب.ظ

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۵۰
محمدعلی خالقی

عکس اسفاد

دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۴۰ ب.ظ

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۰
محمدعلی خالقی

و این خاطره هاست که همیشه زنده است

دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۳۴ ب.ظ


,,,,,,,,خاطرات همیشه زنده ,,,,,,,,

دیروز هوای پاک و صاف اما بخیل از بارش باران در چله بزرگ هم زیبا بود و هم نگران کننده..... 
اما طبیعت اسفاد همچنان دل انگیز بود... 
گله های بسیار بزهای کوهی که برای چرا به پایین دستها آمده بودند نشان از کمبود آب و علف در ارتفاعات بود، دیگر ترس از انسان در چشمهای قوچهای گله کمتر دیده میشد، شاید هم گرسنگی آنها را خیره تر کرده بود....
سکوت حاکم بر کوه گاهی با صدای سنگ ریزه هایی که از زیر پای این گله بزها رها میشد میشکست.... صدای کربلایی عباس قلی زاده با بیتهای محلی به همراه گله گوسفند هم آرامش بخش بود و تنهایی کوه را برایم به همراهی مبدل کرد.... یک روز کامل در کوههای اسفاد یادآور همه خاطرات گذشته چه شیرین و چه تلخ بود.. انگار همین دیروز بود که حسن آقای درآبی( طاهری نسب جدید)دو دره های کبک گیری اش را با دوستانش ساخته بود و به ما تاکید میکرد که گوسفندان گله را به اون حوالی نبریم... انگار لحظاتی پیش بود که پای لاخ های سنگ آبها ابوتراب یک بچه کبک از کنار کلاهش در آورد و به من هدیه داد... 
شراکت گله داری پدر بزرگ با آقایان میری و غفاری و روزهای گرم و سرد با آقا سجاد و مالک غفاری و غفار میری و عمو اسماعیل در کنار گله همه و همه مرور میشد برایم..... چای آتیشی در کنار عزیزان رفع خستگی بود برای یک روز کوهنوردی و تنها چیزی که از ذهن خارج نمیشد جای خالی همه اقوام و همشهریانی بود که به هر دلیلی دور از وطن هستند و شرایط زندگی و کارشان ایجاب نمیکند سالی یک بار از این مکان بکر و دل انگیز استفاده کنند... 
در برگشت از کوه شاهد آب برداری از قنات اسفاد توسط یکی از اهالی روستای چاه پایاب بودم که با دیدن من هول و حراس برداشته بود وقتی برای حال و احوال به این پیر مرد نزدیک شدم دیدم برای توجیح آب برداشتنش خشکسالی و قطعی آب روستایش و عدم وجود آب آشامیدنی را تعریف کرد و این در حالی بود که من هیچ نپرسیده بودم که چرا آب برمیداری. من هم در جوابش گفتم دعا کنید که آب زیادتر شود تا از همه جا بیان و آب ببرن... حالا دیدن این صحنه و حرفهای این پیرمرد شاید برای اکثر ما اسفادیها اتفاق افتاده باشه امیدوارم به دعای همین انسانهای تشنه که با امید به قنات روستایمان می آیند شاهد افزایش آب قنات باشیم و بجای منع افراد توجیح کردنشان جهت شیوه صحیح آب برداشتن را پیشه کنیم که هم رضایت خدا و هم خلق خدا در همین است...

مهدی محمدی اسفاد

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۳۴
محمدعلی خالقی

نماز عید فطر قدیم در اسفاد

يكشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۱۲ ق.ظ

۱ نظر ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۰۲:۱۲
محمدعلی خالقی

خدای من

جمعه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۲۴ ب.ظ

۰ نظر ۲۵ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۲۴
محمدعلی خالقی

عاشقم من عاشق تو

جمعه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۰۳ ب.ظ




۱ نظر ۲۵ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۰۳
محمدعلی خالقی

عید سعید فطر مبارک

پنجشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۲۵ ب.ظ

                                    

                                                کلیک کنید 👎👎👎

                  

                                 http://goo.gl/9iwA0n


                   

۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۲۵
محمدعلی خالقی

بهترین عاشقانه دنیا

پنجشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۰۶ ب.ظ


و عشق

صدای فاصله هاست

صدای فاصله هایی که

غرق ابهامند! 

نه،

صدای فاصله هایی که 

مثل نقره تمیزند

و با شنیدن یک هیچ 

می شوند کدر... 



۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۰۶
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۵۳
محمدعلی خالقی

مرد با تجربه و پخته جناب اقای میرزا میر میری

پنجشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۴۶ ق.ظ


جناب آقای کربلایی میرزامیر میری

با سلام و احترام

جناب آقای کربلایی میرزامیر میری
از چهره های منحصر به فرد اسفاد
 
که بیشتر  روزگار خود را در محله پای چنار گذرانده و اگر قضای روزگار و زلزله مهیب سال 76 نبود به گفته خودشان هیچ وقت از آن محل به منزل جدید در پایین روستا نقل مکان نمی کردند چرا  که اولا در مجاورت مظهر قنات و سایه سار درختان بلند و دسترسی سریع به باغات و مزارع بود ثانیا تعداد دیگری از خانوارها بودند  که مثل ایشان از زلزله سال 57 راضی به ترک  محله پای چنار و باغستان و رفتن به شهرک یا نوسازی نبودند از جمله حاج محمدآقا شهریاری ، حاج میرزامحمد غفاری، حاجی علی محمد جعفری ، حاج محمدرحیم محمدی و کربلایی حسینعلی قاسمی که این خانواده های محترم  سالهای زیاد با هم الفتی بیش از همسایگی گرفته بودند . 
پدر ایشان مرحوم ملاغلامرضا را می توان دایره المعارفی برای اسفاد در سالهای اخیر دانست چرا که اطلاعات ارزشمندی از سابقه وابستگی اجدادی هریک از طوایف اسفاد و تاریخچه املاک و زمین های اسفاد داشتند که این تجارب به ایشان هم منتقل گردیده.
جناب آقای میرزامیر میری انسانی باتجربه و پخته در خیلی از مسایل می باشد و تبحر فراوانی در خیلی از زمینه ها بخصوص امور عام المنفعه دارند که مسجد قدیمی اسفاد واقع در پای چنار به همت ایشان همیشه چراغش روشن بوده و هست . 
 علیرغم فیزیک بدنی درشت و زور بازوی زیاد از تواضع و افتادگی خاصی برخوردارند . 
شرکت در مراسم پخت غلور اسفاد که بسیار باشکوه و شلوغ پلوغ است و ساخت تنور . لین میرزامیر و اینکه ایشان هر جا باشد آبادانی همراه ایشان است باغدار و کشاورزی بسیار متبحر است از ویژگی های بارز و منحصر به فرد ایشان است.

زمان سکونت ایشان در محله بالا (پای چنار) قلمرو اصلی ایشان کشتزارهای سلیمونی در شمال و باغ صلا در جنوب روستا بود. 
برای خانواده محترمشان  و همچنین فرزندانشان که مثل سایر  جوانان از  اسفاد مهاجرت نموده اند آرزوی سلامتی و بهروزی  داریم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد

نویسنده گان احمد محمدی . اسماعیل کریمی

۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۴۶
محمدعلی خالقی

شکوه عظمت و حکمت الهی

چهارشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۴۶ ب.ظ

 

 

در خفته ی شب   عالمی فضل و عیان بود        

فضلی که در آن از دل جان و زمان بود

 

خورشید و ماه و عالمی را خلقتی بود 

سر  زمین و    آسمان را   حکمتی  بود 

 

چرخ زمین و ملک و خورشید گلستان

در هر  جلال و کرمش هم گلشنی بود 

 

کوه درخت   و   جنگل و ماه و ستاره 

در هر نظر از کائناتش  بخششی بود

 

جان داده در هر خلقت و تقدیر حکمت

شکر است در هر نعمتش چون عزتی بود

 

چشم بصیرت  باید   و   قرب الهی 

قلبی چو پاک و بی ریا را نظری بود

 

عشق و دل و جان و گلستان و شقایق 

راز و نیاز و شوکت  دیرینه ای   بود

 

شاعر خالقی اسفاد (عرفان)

۰ نظر ۲۳ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۴۶
محمدعلی خالقی

با این عکسها یاد گذشته ها تداعی و یاد خاطرات مردمی عزیز و مهربان اهل دل خونگرم پاک وصاف و دور از هر دغدغه و مشکل افتادیم که امروز دنیای مجازی رسانها مشغله های کاری زندگی شهری تورم اقتصاد و... تمایز افکار و مهر و محبت و عشق رو از فاصله ها دور کرده و انقراض این مردم رو به آخرین بازمانده ها کشانده 


یاد ایام گرامی و درود بر عشق ،درود بر محبت، درود بر مردمان پاک وصاف گذشته

۰ نظر ۲۲ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۳۵
محمدعلی خالقی

حاج ولی الله جعفری از بزرگان اسفاد

سه شنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۰۴ ق.ظ


معلم عزیز وبزرگوار دوران دبستان اکثر اسفادیها

با سلام یکی دیگر از بزرگان وچهره منحصر به فرد.
جناب حاج ولی الله جعفری اسفاد، فرزند حاج علی محمد جعفری
معلم واستاد کلیه بچه های اسفاد.
ایشان به لحاظ خصوصیات اخلاقی فردی ساده وبی الایش ،اهل خدا وپیغمبر به معنای کامل،مهمان نواز ومهربان ودارای یک ابهت خاص میباشند.
ایشان اولین کسی میباشند که مدرک دانشگاهی داشته واز طریق سپاه دانش جذب اموزش وپرورش شدند وفکر کنم از اولین معلم های اسفاد میباشند،ایشان در زمان دفاع مقدس خدمات شایان ذکری برای انقلاب انجام دادند ونیز مدتی در سپاه دانش  مشغول خدمت بوده اند ،وی مدت خدمت در اموزش وپرورش را در شهرها مشهد وقاین ودر روستا های گرماب ،فندخت واسفاد سپری کرده که بیشترین انها در روستای اسفاد بوده ،بیشتر این سالها ایشان ریس مدرسه اسفاد بوده ودر کنارش تدریس داشتند واز ابهت خاصی برخوردار بودندکه دانش اموزان از وی حساب میبردند که اگر حتی بچه ای در خانه اذیت میکرد خانواده از ایشان کمک میگرفتند،وی فردیست که در همه جا وهمه حال از مظلوم دفاع کرده و کلمه غیر از خدا از هیچ کس نمیترسم را تمام وکمال اجرا نموده،ایشان زحمات زیادی برای اسفاد کشیدند که الحق جای بسی تشکر وقدر دانی دارد.
این استاد بزرگ مدت زیادی که تقریبا سی سالی میشود شورای اسلامی اسفاد بوده اند که در این مدت کارهای زیادی برای مردم انجام میدادند ،به لحاظ مهمان نوازی حرف اول رامیزنند که این امر با داشتن همسری مهربان ومهمان نواز به طور احسنت انجام میشد مثلا در قدیم روحانی هایی که برای ماه رمضان و محرم به روستا می امدند کل این مدت واین سالها بر خانه ایشان وارد میشدند که اگر از حق نگذریم کاری بسیار سخت وبود چون خانواده ایشان در این مدت معذب بودند ولی هیچ یک احراز ناراحتی نمیکردند ،بیشتر اوقات کسانی که از اسفاد عازم چاهپایاب بودند و وسیله ای گیرشان نمیامد به امید خانه ایشان بودند که این امر باعث جلو گیری از زدن جاده از چاهپایاب به فندخت شد چون انها در فندخت خانه امیدی نداشتند، وی مدت زیادی ریس شورای حل اختلاف بودند که عدالت وبی تعارفی ایشان با مردم وحل وفصل مشکلات وشکایات به هر طریق ایشان را در جایگاه عالی قرار داد و همکنون نیز در بخش با این شورا همکاری مینمایند، روحیات ایشان با کتاب خو گرفته واکثر زمان فراقت خود را به مطالعه میگذرانند وهمکنون که در بازنشستگی به سر میبرند به کار کشاورزی ودامداری مشغول میباشند وباداشتن اب وزمین زیاد از قنات وچاه به یک کشاورز نمونه مبدل شده اند که باغ پای چنار ایشان حکایت از ان دارد.وی سالیان درازیست که در جلسات عروسی مهریه عروس رامکتوب کرده و در خانه عروس در میان زنان برای عروس باز خوانی میکنند که نشان از چشم پاکی و ایمان ایشان میباشد، خانه قدیم ایشان در پای چنار بود که خانه باغ بسیار زیبا وقشنگی بود وبعد چند سال خانه ای بسیار بزرگ وشیک در کنار بهداشت ساختند که در زلزله 76تخریب شد وهمکنون در پایین شهرک کنار جاده چاهپایاب مشغول زندگی میباشند ،از زحمات وکارهای ایشان هر چه بگوییم باز کم است واینجا قابل بیان نمیباشد فقط همین را بگویم که ایشان زندگیش را وقف کارها وخدمت به مردم کردند،ثمره عمر ایشان چهار دختر وسه پسر بوده که پسر بزرگ ایشان اقای علی جعفری میباشد که در بانک صادرات مشغول به کار میباشند و همانند پدر کار راه انداز بوده ودر انسانیت ومعرفت سرامد میباشند،برای سلامتی حاجی اقای جعفری وخانواده محترمشون صلوات بفرستین،،،،،،،،
نگارش.1396/09/21
محمد علی غفاری
۰ نظر ۲۲ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۴
محمدعلی خالقی

پروفسور مرتضی نجفی

يكشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۳۳ ب.ظ


پروفسور مرتضی نجفی فرزند اسفاد

نابغه علم و وکالت واز بزرگان علم و حقوق ایران زمین

متخصص حقوق آبهای دریای

آرزوی پیروزی و موفقیت برای ایشان و خانواده محترمشان

۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۲۲:۳۳
محمدعلی خالقی

جدال سیخل وشغال

يكشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۴۶ ب.ظ

۰ نظر ۲۰ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۴۶
محمدعلی خالقی

گنج پنهان

شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۲۵ ب.ظ

 

گنج پنهان

با سلام  واحترام 

 

اگر فردی مخترع باشد و اختراعی نداشته باشد ناشناخته خواهد ماند، اگر اختراعی داشته باشد و آن اختراع مخفی باشد  باز هم اختراعش ناشناخته خواهد بو د وتنها در صورتی خواهد توانست برای اختراعش تبلیغ کند که یک وجود دارای عقل و منطق و فهم و درک این اختراع را ببیند و بشناسد ودرک کند که این ویژگی ها فقط مخصوص انسان است و در سایر پدیده های آفرینش وجود ندارد. 

با این مثال  طبیعی و ملموس ،  متوجه می شویم که خداوند قادر و متعال ، این واجب الوجود قهار و این ظرفیت فوق العاده و محوری که خالق عالم،  ظاهر و باطن است و منشا تمامی پدیده هاست ، حیف است که به استناد حدیث قدسی اش گنجی پنهان باشد. 

درست است که او عالم و قادر، جبار، متکبر و عزیز  است و تمامی مخلوقات عالَم ظاهر و غایب در مقابلش تسلیم و خاشع اند اما این موجودات به جز عقول قاهره که همان فرشتگانند فاقد عقل و شعورندو فقط این ظرفیت حقیقی خداوند توسط انسان، این احسن الخالقین شناخته خواهد شد همان که در بدو خلقتش عده ای اعتراض کردند و عده ای هم از بار امانتی که به او واگذار شد سر باز زدندتا به دوش انسان بیافتد. 

هدف اصلی خلقت از نظر خداوند،عبادت است ( ما جن و انس را خلق نکردیم مگر برای عبادت ) اما چطور است که یکی میگوید عبادت بجز خدمت خلق نیست و دیگری می گوید یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است . 

به نظر اینجانب شاید دلیلش این باشد که عبادت همراه با تفکر و معرفت ارزش بسیار بالایی دارد و دیگر اینکه راههای رسیدن به خداوند و بندگی اش، مختلف و متفاوت و در یک مسیر خلاصه نشده است ، هر کار خیری که در جهت الهی قرار گرفته و رنگ خدایی به خود بگیرد عبادت محسوب می شود ، از خدمت به هم نوع گرفته تا ایثار و جهاد و امر به معروف  و روزه  و دوری از لغو وبیهودگی و  هزاران کار نیک، تمامی اینها عبادت است. 

اما بالاترین درجه عبادت ، نماز است ، همان عبادتی که با انجام آن بینی شیطان را به خاک می مالیم و مانند شستشوی جسم و روح، پنج بار در روز ، در یک چشمه زلال و پاک است . قد افلح المومنون الذین فی صلاتهم خاشعون. 

نماز و عبادت، همراه با معرفت و تفکر بهترین و بالاترین درجه عبادت خواهد بود برا همین است که گفته اند یک ساعت تفکر برابر با هفتاد سال عبادت است .  

معرفت و شناخت، راه رسیدن به خداوند را کوتاه خواهد کرد چرا که او از رگ گردن به ما نزدیک تر است و دیگر اینکه بنا بر فرمایش امیر مومنان حضرت علی ( ع) :

خداوند قادر و متعال را بخاطر بهشتش عبادت نکنیم که آن عبادت تاجران است  

و خداوند را از ترس جهنمش عبادت نکنیم که آن عبادت بردگان است.

بلکه خداوند را به خاطر معرفت و عشقی که به او داریم عبادت کنیم که آن عبادت احرار و آزادگان است. 

 

۰ نظر ۱۹ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۲۵
محمدعلی خالقی

آقای اسفاد

شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۳۱ ب.ظ

زنجیره محبت

سلام

   در یادداشت قبلی درباره "آقای اسفاد" و حادثه ای که برای ایشان پیش آمده بود نوشتم. ایشان به خاطر شکستگی لگن در بیمارستان بستری و تحت عمل جراحی قرار گرفتند. در این فاصله تعدادی از دوستان از طریق ایمیل یا تلفن تماس گرفتند و کمک هایی هم فرستادند. همچنین شنیدم که از طرف مردم باوفا و صمیمی در مشهد و اسفاد هم کمک های خوبی صورت گرفته است. به هر صورت عمل جراحی آقا با موفقیت انجام شد و هزینه آن نیز تأمین گردید.

   انصافاً این روحیه همدلی و همکاری بین مردم ما شایسته قدردانی است و باید از این بابت سپاسگزار حضرت حق باشیم. در شرایطی که همه ما در تنگنای مالی هستیم، حاضریم کسی را که مشکل بیشتری دارد بر خودمان ترجیح دهیم یا برای حل یک مشکل از یک نیازمند حاضریم ساعت ها وقت بگذاریم و به هر دری بزنیم حتی وقتی که او را نمی شناسیم. این روحیه ستودنی است.

خاطره تلاش و زحمت های مردمی که از راه دور برای کمک به زلزله زدگان آن منطقه آمده بودند و بی هیچ چشمداشتی ـ تنها به خاطر رضای خدا ـ چندین روز در آن منطقه ماندند، هرگز از یادمان نمی رود.  این مورد و موارد مشابه نیز در خاطرها ماندنی خواهد بود.

به سهم خودم از همه دوستانی که برای تأمین هزینه های درمانی "آقا" کمک مالی ارسال کردند، به خصوص آقای دکتر مظفری، خانم دکتر ابن احمدی، آقای دکتر سلطانزاده و خانم دکتر رهبری تشکر می کنم و برایشان از درگاه خداوند متعال آرزوی سلامتی و توفیق دارم.

امیدوارم این زنجیره محبت و همدلی که بین ما شکل گرفته، همواره ادامه داشته باشد.

مرحوم دکتر مظفر کریمی 
۰ نظر ۱۹ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۱
محمدعلی خالقی

۰ نظر ۱۹ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۴۱
محمدعلی خالقی

حفظ راز

جمعه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۰۰ ب.ظ

اتفاقات،مشکلات،شادیهای هر انسان به خود انسان مربوطه

رازهایی که در وجود انسان نهفته اند با فاش شدن آنها زندگی انسان را مخدوش می کند حتی با بهترین دوستت اقرار نکن

      عرفان

۰ نظر ۱۸ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۰۰
محمدعلی خالقی

یادی از گذشته قدیم اسفاد

چهارشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۵۹ ب.ظ

 


عکس ارسالی آقای محمد علی کریمی 

حاج تیمور شهریاری و مرحوم ابراهیم حسنی 

۰ نظر ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۵۹
محمدعلی خالقی

هجرت

چهارشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۵۴ ب.ظ


     هجرت


خون از مژه بارید زمین سرخ نگین شد

در هر قدمش مرغ سحر خوان حزین شد


ابر گریه   سما و مه و عالم   همه ماتم 

َشمشیر جفا فرق سرش نقش زمین شد


تا بود بر هر خانه امید و نظری  بود

چون رفت دگر شورو نوا زمزمه می شد


ای نام تو والا چو چراغ   دل    امید

با هجرت تو خون و جگر بی پدری شد


در کوفه و محراب دگر جای تو خالی 

آن رهگذر شب در آن کوچه تهی شد


با رفتن تو اشک به هر دیده سرازیر

آن کودک مسکین دگر  چون یتیم شد


ای شیر دلان ، مظهر پاکی  و کرامت

با رفتن تو مسجد کوفه که غمین  شد


سراینده خالقی اسفاد(عرفان)

۰ نظر ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۵۴
محمدعلی خالقی

عکس قدیم اسفاد

چهارشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۳۹ ب.ظ

حاج غلام حیدر اسداللهی و خواجه محمد شفیع موسایی 


۰ نظر ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۳۹
محمدعلی خالقی

خرداد ۹۷ اسفاد

چهارشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۰۴ ب.ظ

۰ نظر ۱۶ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۴
محمدعلی خالقی

عرفان

دوشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۴۴ ب.ظ



چون با شکوه و شان او هر خلقتی در حکم اوست

خواهی چون مطلق شوی   آنچه عیان الله است


سر  تمایز را به خویش  در هر نظر اندیشه کن

گم کرده را مایوس نیست  افکار را   بیدار کن


چون درگذر عمر خزان خود را در آن اظهار کن

پس این نظر افکار تو   عرفان    را افکار کن


اعماق این احکام را    در هر نظر     پیدا کنی 

این امتحان زندگی است درس  شفاعت  را  کنی


پوشیده نیست اعمال  او  ظاهر چون ماه و زمین

گم کرده ات  پیدا کنی  اعجاز رنج و درد  این


شیوا  رو پرسان چون شوی  این در جوار خانه ات

این خلقت عظم زمین مدهوش چون گم خانه ات


این در زمین موجود را      والا و دانا  افرید

گر انچه هست اندر زمین مکتوب گفتار آفرید 


خواهی خود پیدا کنی خوانی کتاب روشنش

آسان بود پیدا شَوی با  مظهر   شیدا یی اش


دانش گیر عرفان را مفهوم این اشعار کیست 

عرفان گفت علم و حکیم در هر ورق نازل چیست؟


شاعر محمد علی خالقی (عرفان)



۰ نظر ۱۴ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۴۴
محمدعلی خالقی

قرآن در چه شبی نازل شد

دوشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۱۳ ق.ظ

۱ نظر ۱۴ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۱۳
محمدعلی خالقی

نوزدهم رمضان نود و هفت

يكشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۳۳ ب.ظ



۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۳۳
محمدعلی خالقی

صدای پای آب

شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۴۸ ب.ظ

 اسفاد آب کم نظیری دارد. قناتی بسیار قدیمی با آبی بسیار گوارا. تاریخ می گوید که اسفاد و آبیز از دوره هخامنشیان، یعنی حدود ۲۵۰۰ سال پیش، دارای سکنه بوده اند و یقیناٌ آب این قنات هم دستکم از همان زمان تاکنون جاری بوده است. 

   این آب در گرمای تابستان بسیار خنک و گواراست و در سرمای زمستان گرم و دلپذیر. بخار گرم آب در روزهای سرد و یخزده، وسوسه ات می کند که دست را در آب فرو بری و در آن گرما نگه داری و خنکای آب در گرمای تابستان می کشاندت تا تن را در آب غوطه ور سازی. هرکس در این روستا می تواند خاطره ای از این وسوسه را از کودکی اش بیاد آورد. 

آبیاری با قنات در اسفاد، از قدیم نظم و آداب خاصی داشته است. سهمیه بندی آب طوری است که هر هشت روز یکبار ، نوبت آب گردش می کند. واحد شمارش سهمیه آب سره (بر وزن کره) است که معادل حدود ۵/۵ دقیقه است. یعنی اگر شما ۱۰ سره آب داشته باشی، می توانی حدود ۵۵ دقیقه زمین هایت را آب بدهی. جوی های باریک از دوران بسیار قدیم به همه زمین ها کشیده شده و آب در شیب تند جویها جاری می شود تا هر کس سر نوبتش، زمینش را آب بدهد.

   در قدیم برای اندازه گیری سهم آب، از ساعت آبی استفاده می شد. ظرف کوچکی که ته آن سوراخ داشت و با دقت درجه بندی شده بود، در دیگ آبی قرار می گرفت. هربار که این ظرف سوراخ دار از آب پر می شد و فرو می رفت، یک سره بود و گاه ممکن بود که سهم کسی نیم سره یا یک چهارم سره باشد. هرگاه سهمیه آب کسی تمام می شد و نوبت دیگری می رسید، از راه دور چند نفری باهم با صدای بلند، او را خبر می کردند تا آب را تحویل بگیرد. گاهی اوقات، کم دقتی یا تقلب در انداختن سره یا در تحویل آب، منجر به اختلاف و دعوا می شد و ممکن بود که تا مدت ها دلخوریهایی را  درپی داشته باشد.

   در سالهای اخیر که دامنه کشتمان های روستا در همه طرف گسترش یافته و علاوه براین، به دلیل تغییر مکان روستا پس از زلزله، فاصله ها بیشتر شده، دیگر قنات کشش لازم را برای رسیدن به همه زمین ها ندارد. به همین دلیل مردم به باغ ها و زمینهای قدیمی توجه کمتری دارند و زمین های نزدیکتر بیشتر آبیاری می شوند.

   البته آب قنات هم حسابی کم شده است. کم شدن آب قنات در گذشته بارها اتفاق افتاده ، اما مردم با مرمت آن را جبران کرده اند. اما این بار گویا وضع فرق کرده است. از آن هنگام که از دشت اسفدن (واقع در پشت کوهی که منشأ قنات است) ، آب لوله کشی را به روستاهای این ور کوه رساندند، مردم اسفاد هم در خانه ها آب لوله کشی دارند و گویا دیگر کسی دلش برای قنات نمی سوزد و یا برای آب خنک لب قنات، دلتنگ نمی شود.   

     اما آب لوله کشی یک روز هست و روز دیگر نیست. قطع شدن مکرر آب لوله کشی (که شوری اندک آن با ذائقه اسفادیها سازگار نیست) مردم را کلافه کرده است و معلوم نیست که تا کی دوام بیاورد. این آب قنات است که قرن ها فقط آمده و هرگز قطع نشده و همیشه جاری و خنک و گوارا بوده است.

     امروز قنات باستانی اسفاد کمک می خواهد. این گوهر زلال طبیعت که در حاشیه کویر، سرسبزی و خنکی را برای مدت چند قرن به مردم هدیه داده و استعدادهای فراوانی در دامن خود پرورانده است، اینک دست نیاز به سوی جوانانی دراز کرده که بی خبر از گذشته، با شتاب به سوی آینده می روند.

     گمان نمی کنم که دیگر بتوان به روش های گذشته قنات را نجات داد. نسل نو رو به سوی شهرها دارد تا کاری غیر از آنچه پدرانش داشته اند دست و پا کند و قدیمی تر ها هم، با آب لوله کشی نصفه نیمه سیرابند و دیگر برایشان رمقی نمانده که به فکر بازسازی قنات باشند.

    اما به نظر من، اسفاد از آن روستاهایی نیست که بتوان آن را خالی کرد و به شهرها گریخت. این امانت باستانی، هنوز هم ارزش ماندن دارد و باید بماند.اما فکر می کنم  که برای نجات آب قنات باید چند کار بزرگ انجام گیرد.

     یکی آنکه روش آبیاری قدیمی آب زیادی را هدر می دهد و باید آن را تغییر دهیم. دیگر آنکه بخش زیادی از آب در شب ها و ایام برف و یخبندان هدر می رود و راهی برای ذخیره کردن آن وجود ندارد. اگر مردم قبول کنند که چند منبع بزرگ آب در چند نقطه مناسب روستا ایجاد شود، می توان آب را شب ها ذخیره کرد و روزها با استفاده از پمپ و لوله کشی به همه زمین ها رساند. اگر این کار انجام شود، می توان از روش های آبیاری تحت فشار هم استفاده کرد.

     خوشبختانه امروزه برای آبادسازی و عمران روستاها، کمک ها و وام های دولتی به قدر کافی در دسترس است، فقط می ماند توافق اهالی روستا و همت جوانان آن، که کاری بزرگ انجام گیرد و اسفاد، دوباره رونق خود را بدست آورد.

    در این زمینه بازهم اگر حق مدد دهد، خواهم نوشت.... تا بعد

 برگرفته از منبع وبلاگ 

مرحوم دکتر مظفر کریمی       روحش شاد 

۰ نظر ۱۲ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۴۸
محمدعلی خالقی

اسفاد وطنم پرچمش بالاست

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۱۱ ب.ظ

 

 

درود

رتبه دوم وب جهان گستر در موضوع اسفاد  وطنم 

تبریک به تمامی حامیان اسفاد وطنم 

و سرزمین مادری ❤❤❤❤❤

 

Esfadvatanam.blog.ir

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۱۱
محمدعلی خالقی

عروسی قدیم در اسفاد

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۰۳ ب.ظ


   درایام قدیم خواستگاری به شییوه الان نبود ،خواستگاری از طرف خانواده داماد صورت  میگرفت و باید پدر عرروس قبول میکرد ویا به گفته ای باید پدر عروس و داماد قبول میکردند ودر بیشتر مواقع اصلا عروس وداماد همدیگر را نمیدیدند که بخواهند همدیگر را پسند کنند ودر ایام عقد اگر به صورت دزدکی داماد عروسش رامیدید ودر این زمان فقط داماد بدبخت باید برای خانواده عروس کار میکرد وبعد انجام کار هم به خانه پدرش بر میگشت ولی دامادها باهمان نامزد بازی دزدکی حال میکردند وچه بسا خاطرات بسیار شیرین هم داشتند. در ایام عقد روز اول خواستگاری سینیهایی پر از لوازم وشیرینی و روغن وقند ودیگر لوازم ولباس عروس برای عروس میبردند که به ان مجمه بران میگفتند و مجمه هارا بزرگان روستا میچیدند وجوانترها میبردند وهر مجمه بر یک دستمال پر از شیرینی هدیه میگرفت واین عمل درعید ها نیز انجام میگرفت.در زمان عقد روز قربانی برای عروس گوسفندانی پیش کشی میبردند که این کار تا زمان عقد هر سال انجام میگرفت.واما زمان عروسی ، دو روز قبل ان حدودا ده بیست نفر چهل پنجاه الاغ با خود به بیابان میبردند واز انجاهیزم برایی خانه عروس وجهت درست کردن غذا روز عروسی می اوردند. عصر روز قبل عروسی مردم را خبر میکردند تا باز برای عروسشان مجمه ببرندو در همان شب مردم جهت حنا بندان جمع شده و بعد ازرقص وپای کوبی حنایی که از قبل توسط زنان بزرگ روستا درست میشد در سینی ها ریخته وکنارشان شمع یا همان ملیک خودمان گذاشته شده و روشن میکردند که هم باعث روشن شدن کوچه های تاریک ان زمان میشد و هم باعث شور ونشاط بود وبعد حنا را به خانه عروس برده ومردم برمیگشتند ودست وپای عروس توسط زن بزرگی حنا میشد ودست وپای داماد را مرد بزرگی حنا میکرد که در دهه شصت وهفتاد این کار توسط خواجه حاج محمد اقا شهریاری وخواجه حاج حسینعلی غفاری وخواجه حاج میرزا حسن حسنی که بر خود واجب دانستم که از ایشان یادی نماییم وبعد تا صبح به شعر وترانه خوانی میپرداختند ودر روز بعد صرف نهار و بعد ساعتی رقص وترانه سرایی لباس داماد را این بزرگان بر وی پوشانده وجهت عروس کشان اماده میشدند ومردها به سمت خانه عروس رفته وداماد را راهی خانه عروس کرده وبعد چند ساعتی عروس با پدر و مادر وخانواده وداع میکرد وراهی خانه شوهر میشد که در زمان رفتن فردی در جلو قران میخواند و با دکر صلوات عروس وداماد را راهی خانه شان میکردند در پایان باید تقدیر کرد از بزرگان ان زمان که در رونق بخشیدن مجالس از انها کمک کرفته میشد ونیز در اینجا از دو برادر ملا حسن وکربلایی محمد صادقی جهت زحماتی که برای همه ما کشیدند تقدیر وبرای امورزش ایشان. و همه اموات صلوات بفرستین،،،،،

محمد علی غفاری

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۰۳
محمدعلی خالقی

شعر اسفاد از اقای محمد رضا خالقی

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۳۶ ق.ظ

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۳۶
محمدعلی خالقی

چرا ارث مرد دو برابر ارث زن است .🤔🤔🤔🤔

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۱۸ ق.ظ

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۱۸
محمدعلی خالقی

عکس از بهترین ها عکاس مهدی محمدی

پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۰۴ ب.ظ


۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۰۴
محمدعلی خالقی

یادها و خاطره ها در قلعه قدیم اسفاد

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۴۰ ب.ظ

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۴۰
محمدعلی خالقی
۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۲۰
محمدعلی خالقی

حکایت زیبای سعدی

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۱۱ ب.ظ


یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته . شوریده ای که دران سفر همراه ما بود نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت .چون روز شد گفتمش آن چه حالت بود ؟ گفت بلبلان را دیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه. اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته.

دوش مرغی به صبح می‌نالید

عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

یکی از دوستان مخلص را

مگر آواز من رسید به گوش

گفت باور نداشتم که ترا

بانگ مرغی چنین کند مدهوش

گفتم این شرط آدمیت نیست

مرغ تسبیح گوی و ما خاموش

ارسالی از برادر عزیز احمد محمدی

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۱۱
محمدعلی خالقی

صعود در آسمان اسفاد

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۰۳ ق.ظ

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۰۳
محمدعلی خالقی

روزه در اسفاد قدیم

دوشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۳۵ ب.ظ


اسفادیها به کلمه  روزه ؛ دو روزه می گویند . البته معلوم نیست چرا به این نام شهرت یافته است.

اسفادیها به روزه گرفتن بسیار مقید هستند و روزه گرفتن در اسفاد قدیم هم کاری سخت و دشوار بود.

شرایط کاری اسفادیها طوری بود که با دهان روزه به کارشان ادامه می دادند. پخت نان . کشاورزی و دامداری . آبیاری . رفتن به هیزم . زراعت و کشت و کار . و سایر کار های سخت برای ماه رمضان اگر در تمام ماه های سال گردش داشته باشد وجود دارد .

فصول  بهار و تابستان سخت ترین روزهای روزه گرفتن در اسفاد است .

خشکی هوا و رطوبت کم ، و روزهای طولانی باعث تشنگی و گرسنگی می شود.

در اسفاد قدیم این همه امکانات و رفاه و آسایش و خورد و خوراک وجود نداشت.

نبود ساعت و زنگ بیداری و بلند گو خیلی اوقات باعث می شد  بعضی افراد نتواند به موقع در سحر بیدار شوند و یا خیلی زود بیدار می شدند و یا خیلی هم دیر و یا هم خواب می ماندند.

البته همسایه ها هم گاهی اوقات سحر همدیگر را بیدار می کردند و صدای اذان صبح و غروب را به گوش هم دیگر می رساندند.

شو خوانی و مناجات سحری کمک فراوانی به بیدار شدن در سحری می نمود.

به علت نبود بلند گو، صدای موذن به خوبی شنیده نمی شد . و خروس خون سحر و سفیدی و سرخی فلق و شفق  برای سحر و افطار  ،ملاک قرار داده می شد.

افطاری و سحری بسیار ساده و از غذاهای گرم و پختنی و ساده تشکیل می شد .

حتی در زمان قدیم با آمدن ماه رمضان بخاطر حذف وعده اصلی غذایی مردم که نهار است خرج و مخارج مردم کمتر می شد و بخاطر افطار و سحری ساده ، از اخلاص برخوردار بودند و هدف اصلی روزه بهتر محقق می شد.

امروزه با آمدن ماه مبارک بجای انباشته شدن مواد غذایی با کمبود مواد غذایی  و گرانی مواجه هستیم.

افطاری و سحری تشریفاتی با مخلفات فراوان و گوناگون دیگر در  انسان تشنگی و گرسنگی  ایجاد نمی کند تا از حال تشنگان و گرسنگان آگاه شویم.

امید است با تجدید نظر در مصارف عمومی به هدف اصلی روزه که همان تقوی و اخلاص و قرب الهی است برسیم.

ماه رمضان ماه نور و معرفت و هدایت است .

ماه رمضان  از بالاترین درجه معنویت نسبت به سایر ماه ها برخودار است و بالاترین درجه معنویت در این ماه شب های پانزدهم به بعد است که اوج معنویت ماه است .

آنقدر معنویت و نور ،که بستری شده است برای نزول قرآن که خودش نور است .

جالب آنکه این شب های نورانی مصادف شده است با شهادت مولای متقیان ، قرآن ناطق .

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

                  وندران ظلمت شب آب حیاتم دادند 

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

                 این شب قدر که آن تازه براتم دادند.

                موفق باشید کریمی آوای اسفاد

۰ نظر ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۳۵
محمدعلی خالقی

یه روز از روزهای زیبای اسفاد

چهارشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۱۲ ب.ظ

۱ نظر ۰۲ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۲
محمدعلی خالقی

مرحوم حاج محمد صادق اکبری

چهارشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۱۲ ق.ظ

۰ نظر ۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۱۲
محمدعلی خالقی

راز و نیاز بلبل

سه شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۲۱ ب.ظ

راز و نیاز در موجودات

 

صدای بلبل ازادی که هر روز صبح از درخت حیاط ساعت پنج دقیقه به پنج و گاهی پنج نظرم را  به خود جلب کرد برایم جای سوال و تعجب بود 

ان قدر صدای زیبایش آرام بخش و دلچسب بود که تصمیم به ضبط صدا و افکارم را به شگفتیها کشاند گاهی صدایش بر یک ریتم به درازا و گاهی چه چهش برایم مثال مناجاتی بود که ادای احترام و راز و نیاز را می رساند.

چند روز به این فلسفه نظرم را به درازا کشاند  که چنین احساسی مرا برانگیخت.

 

 

 

گویا داشت سوره ای از قران را با اوازش خوشش زمزمه می کرد . 

 

چیزی که برایم گنگ و اقرار آن دشوار بود این بود که  فکر می کردم سوره حمد را با اواز زمزمه می کند و چرا هر روز صبح سر تایم مقرر  و برای یک مدت خاص حدود بیست دقیقه این چه چه ادامه داشت و بعد قطع می شد.

 سوالی  در ذهنم  معما بود  که آیا موجودات و پرندگان هم مناجات خدایی دارند یا نه 

پس چرا خروس ، و یا جیرجیرک و کلاغ ها هم که برایم این موضوع همین طور مشهودی بود 

 همیشه اتفاق می افتاد.

بی شک رازی پشت پرده باید باشد

و این از راز و نیاز و عظمت خداوند سخن می گوید.

نویسنده خالقی

۰ نظر ۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۲۱
محمدعلی خالقی

پارک ملت ۱۳۸۶

سه شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۰۲ ب.ظ

۰ نظر ۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۲
محمدعلی خالقی