اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۳۳ مطلب در دی ۱۴۰۲ ثبت شده است

«وطنم اسفاد»

عشق اسفاد در اذهان شکوفا  بادا

مهر ودوستی در افکار هویدا بادا

مردمش اهل دل ودر همه جا ورد زبان

این دهِ خوش صفت از عیب مبرا بادا

همه شادند ،ندارند غم و اندوه به دل

عمر عزت  نصیب و به  درازا  بادا

گذرانندشب خویش به صد شور وشَعَف

اینشب و شوروشعف چون شب یلدا بادا

بر سر چشمه نشینند، نگرند آب روان

یارب این آب روان، جاری و پویا بادا

هر پگاه می شنویم صوت هَزار وقُمری

این  نواهای خوش الحان ، گوارا  بادا

مردمش اهل عمل ، صادقند ودور زدَغَل

چون مصمم بشوند ، مُلزَم الاجرا بادا

نام اسفاد نکو است و نکو خواهد ماند

نیکنامی و وفایش، محفل آرا  بادا

وصف اسفاد نگنجد بخیالت مهران

مردمانش همه کس اهل مدارا بادا


۱۴۰۲/۱۰/۱جمعه
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

  • ۰ نظر
  • ۰۵ دی ۰۲ ، ۱۰:۳۷
  • ۹۶ نمایش
  • محمدعلی خالقی

  • ۰ نظر
  • ۰۴ دی ۰۲ ، ۰۰:۱۶
  • ۱۲۹ نمایش
  • محمدعلی خالقی

۰۳
دی

سروده زمستانی بانو اعظم اسماعیلی

با ما بگو ز سوز زمستان چه میکنی
با هجر روی آذر و آبان چه می کنی
با سقف های کاگِلی و پشت ناودان
با سد آب و اَوچَکِ باران چه می کنی
با کوچه های خاکی و سیلابهای تند
شبهای تیره با خرابی دالان چه می کنی
با چکمه های پاره و در راه مدرسه
با کودکان خسته و لرزان چه می کنی
حالا که پایه ی اجاق تو از هم به در شده
با کُندَه های گوشه ی ایوان چه می کنی
تنگ غروب و آخور و کادانِ خالِیَت
با گله ای که می رسد ز بیابان چه می کنی
از دست بی وفای زمستان رمیده ایم
با خانه ی نمور و هجرت یاران چه می کنی
اسفادِ من بگو ! به شب سرد چلّه ات
با خاطرات خشک گلستان چه می کنی؟

اسماعیلی ۱۴۰۲/۱۰/۱💐

  • ۰ نظر
  • ۰۳ دی ۰۲ ، ۲۳:۵۰
  • ۱۰۰ نمایش
  • محمدعلی خالقی

  • ۱ نظر
  • ۰۳ دی ۰۲ ، ۱۰:۳۸
  • ۱۳۲ نمایش
  • محمدعلی خالقی