چهره های درخشان و مقاوم اسفاد
مادران و همسران شهداء گرانقدر اسفاد
۱ سرکار محترم خانم حسینی
مادر محترم شهیدان سید مصطفی و سید ابوطالب اسماعیلی.
گاها در تلوزیون مشاهده می شود که از پدر و مادران چند شهید تجلیل می شود اما ما اسفادیها از این موضوع غافل هستیم چرا که در اسفاد ما نیز این افتخار وجود دارد که یک خانواده دوشهید تقدیمی داشته باشند.
خانم حسینی بسیار مهربان . مقاوم . صبور هستند که دو جوان برومند را به انقلاب تقدیم نموده اند.
۲ سرکار محترم خانم ابوترابی مادر شهید محمد رضا شفیعی که مادری مهربان . فداکار و زحمت کش هستند و علاوه بر تقدیم یک شهید ، مادر یک جانباز محترم با درصد بالای جانبازی و هم درجه مقام شهید ،بنام علی شفیعی هستند.
۳ سرکار محترم خانم عبدی مادر شهید علی حسینی
بسیار زحمت کش . مهربان و دلسوز و مقاوم . البته ایشان به گردن ما اسفادیها حق دارند و به وجود ایشان افتخار می کنیم.
۴ سرکار محترم خانم حاجیه فاطمه غلامی
بسیار مهربان . فداکار و سخت کوش و دست و دلباز . مقاوم و متعهد که علاوه بر اینکه همسر شهید نظرجانی هستند مادر فرزند جانباز نیز می باشند.
۵ برای سرکار محترم مادر شهید جعفر انصاری نیز ، آرزوی رحمت و مغفرت از درگاه خداوند منان داریم .
برای این چهره های درخشان و اسطوره های صبر و مقاومت و پایداری آرزوی سلامتی و طول عمر و توفیق روز افزون داریم و به وجود همه آنها افتخار می کنیم
به برکت صلوات بر محمد و آل محمد .
ضمن گرامیداشت پیشاپیش هفته دفاع مقدس . آرزوی رحمت و رضوان الهی برای شهدای گرانقدر اسفاد داریم.
کریمی آوای اسفاد
نام مادر را به زر باید نوشت هم به دیوار دل باغ و بهشت
این حوض همیشه در شیفت شب و در طاقه سر رم آبیاری می شد به این علت که از زلالی اب و تمیز بودن اب در شب اطمینان حاصل می کردیم
این حوض در ورودی قلعه قدیم در سر سنگاجی و همین طور ورودی دالون قلعه به داخل و انتهای دالون قلعه به حوض در قلعه ختم می شد که بعضی از دوستان باید خاطره ورودی قلعه و دالون را به یاد داشته باشند
همان طور که از عکس مشهود است از ورودی یک درم مربع شکل اب داخل می شد و بعد از پر شدن یا سر ریز شدن از یک خروجی مربع شکل اب به داخل
باغ هدایت می شد . این حوض عمومی محسوب می شد و از اب سرد و گوارا برخوردار بود که به دستور مرحوم خواجه میرزا علی ساخته و تا قبل از زلزله 76 همه از آن استفاده می کردند . من بهترین خاطرات را از این حوض در کودکی به یاد دارم چون هر روز صبح از آن برای گاو و گوسفندان اب بر می داشتم و منبع تجمع و دید و بازدید خوبی جهت دوستان و کسانی که از نو سازی می امدن بود و همین طور صدای ویز ویز زنبورهای تخمی( قرمز ) و زرد
وجیک جیک گنجشکان بود گاهی خود را در صبح گاه که هنوز کسی وارد این حوض نشده بود می یافتم و گ نجشکهایی را به محاصره می گرفتم البته فقط فقط هم از یادم نمی رود با اون طوقی ها من کار داشتم الباقی را از زیر دستام رها می کردم
اگه باهاش خاطره داری و یادته یه صلوات بفرست به روح مرحوم خواجه میرزا علی موفق باشید .
مشخصات شناسنامه ای گلزار:
- شروع نقشه برداری: زمستان ۱۳۷۸
- شروع عملیات ساختمانی: سال ۱۳۷۹
- اتمام عملیات ساختمانی: بهار ۱۳۸۱
- تاریخ افتتاح: زمستان ۱۳۸۱
- مساحت زیربنا: ۱۸۰ مترمربع
- مساحت محوطه: حدود ۱۰۰۰ مترمربع
- قبور شهدای مدفون در گلزار: شش شهید دفاع مقدس
اسامی شهدای مدفون درگلزار:
۱-شهید حاج غلامحسن نظرجانی
۲-شهید علی حسینی
۳-شهید محمدرضا شفیعی
۴-شهیدسیدمصطفیاسماعیلی
۵-شهیدسیدابوطالب اسماعیلی
۶-لوح یادبودشهیدجعفرانصاری
- موقعیت:
خراسان جنوبی-بخش زیرکوه-روستای اسفاد
-کل هزینه انجام شده: ۳۲۰میلیون ریال
-طراح وناظر: مهندس شجاعی-مهندس شمسی
مسئول امورگلزارهای استان خراسان رضوی:عبدالرزاق نظرجانی
این عکس از شهید سید مصطفی اسماعیلی می باشد
شهید سید ابوطالب اسماعیلی اسفاد در تاریخ 20/11/1341 در روستای اسفاد از توابع شهرستان زیرکوه متولد و در تاریخ 19/6/1364 در منطقه اشنویه بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت نائل شد .

شهید سید ابوطالب اسماعیلی اسفاد، از دلاورمردان عرصه های ایثار وشهادت ، به تاریخ 20/11/1341 در خانواده ای مذهبی و متدین از روستای اسفاد که زیر مجموعه شهرستان زیرکوه می باشد دیده به جهان گشود . در دامان خانواده ای با عشق ولایت و نشان افتخار سیادت رشد و پرورش یافت و در سن 6 سالگی با دیگر همسن وسالان خود در عرصه تعلیم و تربیت وارد شد و دوران ابتدائی را با شوق فراوان و با موفقیت به پایان رسانید . به علت عدم وجود مقطع راهنمائی در روستا و امکانات موجود ، ناچار به ترک تحصیل شد و در امر کشاورزی همدوش خانواده اش به کار مشغول گردید . در سن 18 سالگی جهت گذراندن دوران خدمت مقدس سربازی ، به صف غیور مردان نظام و این مرز و بوم پیوست . دوران آموزشی را در شهرستان زابل به اتمام رساند و سپس در استانهای کرمان و کردستان ، خدمتش را ادامه داد . در یکی از درگیریها بین نیروهای تجزیه طلب کوموله و غیور مردان جبهه های نبرد حق علیه باطل ، در منطقه مهاباد ، بر اثر اصابت ترکش ، از ناحیه پا مجروح و در بیمارستان شهرستان ارومیه تحت مداوا و درمان قرار گرفت . پس از اتمام خدمت سربازی ، حدود یک سال را در کمیته انقلاب اسلامی برای خدمت ، به نوار مرزی روستای شاهرخت اعزام و مشغول به کار شد . او پس از ازدواج به روستای زادگاهش بازگشت و مجدداً به کار کشاورزی مشغول شد . ثمره ازدواجش یک پسر بود . اما شوق خدمت به نظام و مملکت اسلامی او را بر آن داشت تا در تاریخ 30/4/64 در حالیکه هنوز پسرش 4 ماه بیشتر نداشت ، از طریق بسیج به جبهه اعزام شود تا اینکه سر انجام درعملیات قادر در منطقه اشنویه ، به تاریخ 19/6/1364 بر اثر اصابت ترکش شوق پرواز را آغاز نمود و بانگ رحیل به سمت کوی دوست را سر داد . در فرازی از وصیت نامه اش چنین می نویسد : من با آگاهی کامل و عشق و علاقه به اسلام و لبیک به پیام امام و به خاطر خدا با نیتی خالص به سوی جبهه شتافته ام و آمده ام که نشان دهم که تا آخرین قطره های خون از این انقلاب حمایت نموده و ............. عدم حضور در صحنه، خیانت به قرآن و امیدوار کردن دشمن است اگر تکه تکه ام کنند اگر مرا بسوزانند و به خاکستر تبدیل شوم اگر در میدان آتش باشم ذره های خاکسترم صدا میزنند الله اکبر خمینی رهبر.
روحش شاد و راهش پر رهرو .
با این عکسها یاد گذشته ها تداعی و یاد خاطرات مردمی عزیز و مهربان اهل دل خونگرم پاک وصاف و دور از هر دغدغه و مشکل افتادیم که امروز دنیای مجازی رسانها مشغله های کاری زندگی شهری تورم اقتصاد و... تمایز افکار و مهر و محبت و عشق رو از فاصله ها دور کرده و انقراض این مردم رو به آخرین بازمانده ها کشانده
یاد ایام گرامی و درود بر عشق ،درود بر محبت، درود بر مردمان پاک وصاف گذشته