اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

شهید نظرجانی، آقای علی شفیعی،  آقای ظفرمند، کربلایی حسین محمدیتصویر : اقای احمد محمدی 

  • ۱ نظر
  • ۲۴ بهمن ۹۹ ، ۱۲:۱۲
  • ۱۸۲ نمایش
  • محمدعلی خالقی

شاید باورتون نشه ولی روزگاری این سنگ نقش درب قلعه اسفاد را بازی می کرد . به این صورت که با شروع شب، چند تن از مردان روستا با استفاده از چوبی در سوراخ مرکز سنگ، آن را جابجا کرده و در مدخل اصلی ورودی روستا قرار می دادند و صبحها برمی داشتند. با این کار هم از ورود حیوانات وحشی و هم از ورود اجانب که آن زمان افغانها بوده اند جلوگیری می شد و به این صورت امنیت قلعه برقرار بود.
بافت قلعه قدیم اسفاد خشتی و گلی و مجموعه ای از کوچه های سرپوشیده یا دالان هایی بوده که همگی به هم راه داشته اند . آثار و بقایای قلعه پس از زلزله مهیب سال 1376 به کلی از بین رفت و این سنگ هم اکنون به شهرک جدید انتقال پیدا کرده و در معرض دید عموم قرار گرفته است. 
البته این قلعه اولین یا قدیمی ترین قلعه اسفاد نبوده و آثارسکونت اسفادیهای باستان در قلعه هایی قدیمی تر در بالادست اسفاد و در مجاورت مظهر قنات مشهود است.

این سنگ نه کارخانه ای و نه صنعتی و نه ریخته نیست . بلکه اثار دستان مردانی ایست زحمتکش و پر غرور که ماه ها ان را از کوه منتخب و با چکش و دست چیده می کردند . 

 

اسفاد پر غرور من ای قلب زیرکوه  

احمد محمدی 

  • ۱ نظر
  • ۲۱ بهمن ۹۹ ، ۱۰:۳۲
  • ۱۱۱ نمایش
  • محمدعلی خالقی

  • ۱ نظر
  • ۱۷ بهمن ۹۹ ، ۱۸:۰۰
  • ۹۷ نمایش
  • محمدعلی خالقی

 

 

چه دنیای خوب و قشنگی 

فصلها می چرخند 

فصل زیبای بهار , فصل پاییز قشنگ , 

کبککان می خوانند 

و نسیم از هر سو بوی ریحان و شقایق رو به هم آمیخته 

صبح زیبایی از نور شفق می تابد 

و غروبی دیگر  , شب به زیبایی و تاریکی خود خاموش است 

چه قشنگ است اینجا  , همه رنگ است دنیا 

همه جا ازادی  , همه جا جشن و سرور 

ابرها سایه ای از اتش خورشید قشنگ , بر زمین می پوشند 

اسمان ابی بود 

 , نور مهتابی از قرص ماه بود تابان 

و درختانی از هر نوع میوه  , ارام خوابیده 

 که تو باشی و من  

زندگی هم زیباست 

اگر از قافله عمر خبری نیست . 

شاید !!!!شاید!!!!!شاید!!!!! ان سوتر در جهانی دیگر

 زندگی هست زیبا ?  که در این کوته عمر , به تلنگری ز هم پاشیدن  و دگر هیچ که هیچ  ……………________________

کاش یک لحظه  در این جشن و سرور 

من می دانستم  ?

زندگی زیبا بود 

زندگی یعنی چه ؟

 

خالقی عرفان 



اسفاد وطنم. esfadvatanam.blog.ir

  • ۱ نظر
  • ۱۷ بهمن ۹۹ ، ۱۴:۵۳
  • ۷۰ نمایش
  • محمدعلی خالقی