- ۱۳ نظر
- ۱۹ شهریور ۹۷ ، ۰۳:۰۸
اللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَیثَ، وَ انْشُرْ عَلَینَا رَحْمَتَک بِغَیثِک الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِک الْمُونِقِ فِی جَمِیعِ الْآفَاقِ.
بارخدایا، ما را به باران سیراب ساز، و رحمتت را بر ما بگستران به باران بسیار از ابری که برای رویانیدن گیاه شگفتانگیز در همه آفاق روان گشته.
وَ امْنُنْ عَلَی عِبَادِک بِإِینَاعِ الثَّمَرَةِ، وَ أَحْی بِلَادَک بِبُلُوغِ الزَّهَرَةِ، وَ أَشْهِدْ مَلَائِکتَک الْکرَامَ السَّفَرَةَ بِسَقْی مِنْک نَافِعٍ، دَائِمٍ غُزْرُهُ، وَاسِعٍ دِرَرُهُ، وَابِلٍ سَرِیعٍ عَاجِلٍ.
و بر بندگان خود با به بار آمدن میوه منّت گذار، و سرزمینهای مرده را با شکفتن شکوفهها زنده کن، و فرشتگان بزرگوار خود را به بارانی سودمند گواه گیر، بارانی بسیار و انبوه، و پیوسته با برکات گسترده، بارانی تند و سریع و شتابان.
تُحْیی بِهِ مَا قَدْ مَاتَ، وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ وَ تُخْرِجُ بِهِ مَا هُوَ آتٍ، وَ تُوَسِّعُ بِهِ فِی الْأَقْوَاتِ، سَحَاباً مُتَرَاکماً هَنِیئاً مَرِیئاً طَبَقاً مُجَلْجَلًا، غَیرَ مُلِثٍّ وَدْقُهُ، وَ لَا خُلَّبٍ بَرْقُهُ.
تا هر چه مرده است به آن زنده نمایی، و آنچه از میان رفته به ما بازگردانی، و آنچه آمدنی است بیرون آوری و به سبب آن روزیها را وسعت بخشی، ابری در هم فشرده، کامبخش و گوارا و فراگیرنده و خروشان که بارانش دائمِ ویران کننده، و برقش فریبنده (بدون باران) نباشد.
اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیثاً مُغِیثاً مَرِیعاً مُمْرِعاً عَرِیضاً وَاسِعاً غَزِیراً، تَرُدُّ بِهِ النَّهِیضَ، وَ تَجْبُرُ بِهِ الْمَهِیضَ
بارخدایا ما را به بارانی فریادرس و برطرف کننده قحطی سیراب کن، بارانی رویاننده گیاه، سبز کننده – دشت و دَمَن، وسیع و پرمایه، که به سبب آن گیاه روئیده پژمرده را خرم کنی، و آن را برای گیاه شکسته مومیایی قرار دهی.
در آیه 43 سوره نور مى خوانیم: (أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ یُزْجِى سَحَاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکَاماً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَال فِیهَا مِنْ بَرَد فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشَاءُ یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالاَْبْصَارِ): «آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى مى راند
سپس میان آنها پیوند مى دهد، و بعد آن را متراکم مى سازد؟!
در این حال، مى بینى که (دانه هاى) باران از لابه لاى آن خارج مى شود;
و از آسمان ـ از کوههایى در آن (ابرهایى به شکل کوه) ـ دانه هاى تگرگ نازل مى کند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان مى رساند،
و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف مى کند; نزدیک است درخشندگى برق آن (ابرها، بینایى) چشمها را ببرد
الله الذی خلق السمـوت والارض وانزل من السمآء مآء فاخرج به من الثمرت رزقا لکم...» خداوند همان کسی است که آسمانها و زمین را آفریده و از آسمان آبی نازل کرده و با آن میوهها (ی مختلف) را خارج ساخت و روزی شما قرار داد... .


خاننده محبوب و دوست داشتنی اسفادی
میر علی صادقی و اهنگ معروفش
کم بیا دنبال من نیا در خونمون ♮♯
♬♩ میبینه از پنجره دختر همسایمون ♮♯
♬♩ میره میشینه میگه راز ما رو با همه ♮♯
♬♩ حالا میایی پنهون بیا میروی پنهون برو ♮♯
♬♩ ماه که در اومد بیا وقت خروس خون برو ♮♯
♬♩ اگر میخواهی مرا به خواستگاری بیا ♮♯
♬♩ اگر میخواهی مرا به خواستگاری بیا ♮♯
♬♩ داده کاری به دستم دل مشکل پرستم ♮♯
♬♩ که همش عاشق هستم همینم ناز شصتم ♮♯
♬♩ نازتو کمتر کن مهرتو بیشتر کن ♮♯
♬♩ دوست دارم اما حرفمو باور کن ♮♯
♬♩ حالا میایی پنهون بیا میروی پنهون برو ♮♯
♬♩ ماه که در اومد بیا وقت خروس خون برو

عروس جون و دوماد جون قربون هر دوتا تون
------------**##**------------
عروس جون و دوماد جون قربون شکل ماه تون
------------**##**------------
الهی که محبت نره بیرون از دل ها تون
------------**##**------------
ما منتظریم منتظر گل بوسه ها تون
------------**##**------------
هرچی که گفتم از عروس هرچی که گفتم از دوماد
------------**##**------------
شما بگین مبارک مبارک
------------**##**------------
عروس یه پارچه نمک مبارک
------------**##**------------
خوشگل مثل عروسک مبارک
------------**##**------------
شادوماد مون هم تک مبارک
------------**##**------------
کار کار چرخ و فلک مبارک
------------**##**------------
بادابادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا
------------**##**------------
بادابادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا
------------**##**------------
------------**##**------------
آی دختر های دم بخت آی پسر های دم بخت
------------**##**------------
کفتر عشق و پر ندین لحظه ها رو هدر ندین
------------**##**------------
توقع ها رو کم کنین عروسی رو علم کنین
------------**##**------------
عروس یه پارچه نمک مبارک
------------**##**------------
خوشگل مثل عروسک مبارک
------------**##**------------
شاه دومادمون هم تک مبارک
------------**##**------------
کار کار چرخ و فلک مبارک
------------**##**------------
بادابادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا
------------**##**------------
بادابادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا
حضرت نوح (ع) نیز از جمله پیامبران بزرگی است که داستان زندگی او در قرآن به تفصیل آمده است. نوح به مدت ۹۵۰ سال مردم را به ایمان به خدا و ترک گناهان دعوت میکرد، اما تنها تعداد کمی از مردم به او ایمان آوردند. سرانجام، خداوند به نوح دستور داد که کشتی بزرگی بسازد و همه مؤمنان و از هر نوع جانداری یک جفت را در آن جای دهد، زیرا عذابی بزرگ به صورت طوفان در راه بود.
طوفان نوح یکی از معروفترین حوادث تاریخ ادیان است که به عنوان نمادی از پاکسازی و نجات مؤمنان شناخته میشود. این داستان نه تنها به ما اهمیت ایمان و اطاعت از فرمان الهی را میآموزد، بلکه نشان میدهد که سرانجام گناهکاران و کسانی که از راه راست منحرف میشوند، نابودی است.
داستان نوح همچنین به ما یادآوری میکند که تلاشهای پیامبران الهی برای هدایت مردم با مقاومتهای فراوانی مواجه بوده است، اما ایمان و پایداری آنها سرانجام به پیروزی و نجات منجر شده است.
داستان حضرت یوسف (ع): نیکوترین داستان قرآن
یکی از مشهورترین و جذابترین داستانهای قرآن، داستان حضرت یوسف (ع) است که در سوره یوسف به تفصیل بیان شده است. این داستان، یکی از زیباترین روایتهای قرآن از زندگی یک پیامبر است که درسهای عمیقی از صبر، تقوا، عفو، و پایداری در برابر سختیها به ما میآموزد.
حضرت یوسف، پسر حضرت یعقوب (ع)، به دلیل حسادت برادرانش به چاه انداخته میشود و سپس به عنوان برده فروخته میشود. او به مصر میرود و در خانه عزیز مصر به مقام بالایی میرسد. در عین حال، به دلیل زیبارویی و جذابیتش، همسر عزیز مصر به او علاقهمند میشود و او را به سوی گناه دعوت میکند، اما یوسف با ایمان قوی خود از این وسوسه فرار میکند. او به زندان میافتد، اما سرانجام با تعبیر خوابهای فرعون از زندان آزاد میشود و به مقام وزیر مصر میرسد.
این داستان علاوه بر آموزههای اخلاقی، به مفهوم تقدیر الهی و اینکه چگونه خداوند مسیر زندگی انسان را از مشکلات به موفقیت و پیروزی هدایت میکند، میپردازد. داستان یوسف از فراز و نشیبهای زندگی سخن میگوید و نشان میدهد که چگونه صبر و تقوا میتواند انسان را از مشکلات رهایی بخشد.

نمونه هایی از اعجاز عددی قرآن
در بیست سال گذشته، علمای مختلفی مانند عبدالرزاق نوفل، بسام جرار، عبده الدائم کهیل و غیره به بررسی اعجاز اعداد قرآن کریم پرداختهاند. حقیقت این است که استفاده از رایانه و برنامه های آماری این کار را بسیار آسان کرده است.
در این مطلب قصد داریم در مورد معجزه اعداد در قرآن بپردازیم و نمونههایی از آن را ذکر کنیم.
کلمه صلوات در قرآن ۵ بار ذکر شده و تعداد نمازهای یومیه بر هر مسلمان واجب صبح، ظهر، عصر، مغرب، عشا است.
کلمه سحر ۱۲ بار در قرآن آمده است، همانطور که تعداد ماه های آن در سال است.
کلمه یوم (روز) به صورت مفرد در قرآن ۳۶۵ مرتبه به تعداد روزهای یک سال ذکر شده است.
کلمه «ایام» به صورت جمع ۳۰ بار در قرآن آمده است، همانطور که تعداد ماههای آن در ماه است.
در قرآن واژه هایی وجود دارند که دو برابر یک دیگر و بالاخره چند برابر یکدیگر بکار رفته اند و تمام آن ها از روی ترتیب و قصد و عمد بوده است مانند؛ کلمه “دنیا” و “آخرت” هر کدام ۱۵ بار در قرآن آمده اند (تساوی)، واژة “نفع” و “فساد” هر کدام با تمام مشتقاتشان پنجاه بار ذکر شده اند. “عقل” با تمام مشتقاتش چهل و نه بار و “نور” نیز با تمام مشتقاتش به همین تعداد آمده است، “لسان” و “موعظه” هر کدام بیست و پنج بار، “زکات” و “برکات” هر کدام سی و دو بار، “کافرین” و “نار” هر کدام ۱۵۳ بار، آمده اند.
کلمه «الحیات» (زندگی)، ۱۴۵ بار در قران آورده شده و کلمه متضاد آن، «الموت» (مرگ)، هم ۱۴۵ بار ذکر شده است.
کلمه «الدنیا» ۱۱۵ بار در قران آورده شده و کلمه متضاد آن،«الاجیرا» (زندگی پس از مرگ)، ۱۱۵ بار ذکر شده است.
کلمه “مالایکا” (فرشتگان)، ۸۸ بار در قران آورده شده و کلمه متضاد آن«شیاطین»، ۸۸ بار، ذکر شده است.
کلمه مرد ۲۴ بار در قران آورده شده و کلمه متضاد آن زن، ۲۴ بار ذکر شده است.
کلمه (آرزو)، ۸ بار در قران آورده شده و کلمه متضاد آن(ترس)، ۸ بار، ذکر شده است.
کلمه «انفاء» (نفع)، ۵۰ بار در قران آورده شده و کلمه متضاد آن«الفساد (فساد)، ۵۰ بار، ذکر شده است
معنی معنوی شماره فرشته نگهبان 444
اگر به هر طرف که نگاه می کنید عدد 444 را می بینید، نشانه این است که نقشه الهی جهان برای شما در حال حرکت می باشد. شما تنها فقط باید به شهود خود اعتماد کنید و به پیشروی خود ادامه دهید تا بتوانید همه چیز را درست انجام دهید. فرشته شماره 444 به شما یادآوری می کند که باید بر خرد درونی خود تکیه کنید، چرا که او شما را قوی تر و تواناتتر از آنچه که تصور می کنید تصور می کند. باید بدانید که معنی عدد 444 وقتی که آن را دیدید، این است که اکنون زمان آن است که زندگی را که همیشه آرزویش را داشتید، تمرین کنید. نگران نباشید این زندگی در دسترس شماست.

نمرود همچنان با مرکب سلطنت و غرور، تاخت و تاز میکرد، و به شیوههای طاغوتی خود ادامه میداد، خداوند برای آخرینبار حجّت را بر او تمام کرد، تا اگر باز بر خیرهسری خود ادامه دهد، با ناتوانترین موجوداتش زندگی ننگین او را پایان بخشد.
خداوند فرشتهای را به صورت انسان، برای نصیحت نمرود نزد او فرستاد، این فرشته پس از ملاقات با نمرود، به او چنین گفت: «...اینک بعد از آن همه خیرهسریها و آزارها و سپس سرافکندگیها و شکستها، سزاوار است که از مرکب سرکش غرور فرود آیی، و به خدای ابراهیم (علیهالسّلام) که خدای آسمانها و زمین است ایمان بیاوری، و از ظلم و ستم و شرک و استعمار، دست برداری، در غیر این صورت فرصت و مهلت به آخر رسیده، اگر به روش خود ادامه دهی، خداوند دارای سپاههای فراوان است و کافی است که با ناتوانترین آنها تو و ارتش عظیم تو را از پای درآورد.»
نمرود خیرهسر، این نصایح را به باد مسخره گرفت و با کمال گستاخی و پررویی گفت: «در سراسر زمین، هیچکس مانند من دارای نیروی نظامی نیست، اگر خدای ابراهیم (علیهالسّلام) دارای سپاه هست، بگو فراهم کند، ما آماده جنگیدن با آن سپاه هستیم.»
فرشته گفت: اکنون که چنین است سپاه خود را آماده کن. نمرود سه روز مهلت خواست و در این سه روز آن چه توانست در یک بیابان بسیار وسیع، به مانور و آمادهسازی پرداخت، و سپاهیان بیکران او با نعرههای گوشخراش به صحنه آمدند.
آن گاه نمرود، ابراهیم را طلبید و به او گفت: «این لشکر من است!» ابراهیم جواب داد: شتاب مکن، هم اکنون سپاه من نیز فرا میرسند.
در حالی که نمرود و نمرودیان، سرمست کیف و غرور بودند و از روی مسخره قاهقاه میخندیدند، ناگاه از طرف آسمان انبوه بیکرانی از پشهها ظاهر شدند و به جان سپاهیان نمرود افتادند (آنها آنقدر زیاد بودند که مثلاً هزار پشه روی یک انسان میافتاد، و آن قدر گرسنه بودند که گویی ماهها غذا نخوردهاند)
طولی نکشید که ارتش عظیم نمرود در هم شکست و بهطور مفتضحانه به خاک هلاکت افتاد.
شخص نمرود در برابر حمله برقآسای پشهها به سوی قصر محکم خود گریخت، وارد قصر شد و درِ آن را محکم بست، و وحشتزده به اطراف نگاه کرد. در آنجا پشهای ندید، احساس آرامش کرد، با خود میگفت: «نجات یافتم، آرام شدم،
در همین لحظه باز همان فرشته ناصح، به صورت انسان نزد نمرود آمد و او را نصیحت کرد و به او گفت: «لشکر ابراهیم را دیدی! اکنون بیا و توبه کن و به خدای ابراهیم (علیهالسّلام) ایمان بیاور تا نجات یابی!»نمرود به نصایح مهرانگیز آن فرشته ناصح، اعتنا نکرد.
تا این که روزی یکی از همان پشهها از روزنهای به سوی نمرود پرید، لب پایین و بالای او را گزید، لبهای او ورم کرد، سرانجام همان پشه از راه بینی به مغز او راه یافت و همین موضوع به قدری باعث درد شدید و ناراحتی او شد، که گماشتگان سر او را میکوبیدند تا آرام گیرد، سرانجام او با آه و ناله و وضعیت بسیار نکبتباری به هلاکت رسید و طومار زندگی ننگینش پیچیده شد.
حقوق حیوانات در قرآن و حدیث
اسلام با چهارده قرن قدمت، با نظریات علمی و جامع در نگهداری و استفاده از حیوانات، پیش قدم بوده و از هرگونه افراط و تفریط دور می باشد. قرآن کریم سودمندی چهارپایان برای انسان را چنین توصیف می کند: «وَ الْأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَکُمْ فِیهَا دِفْءٌ وَ مَنَافِعُ وَ مِنْهَا تَأْکُلُونَ؛[1] و چهارپایان را آفرید؛ در حالی که در آنها، برای شما وسیله پوشش، و منافع دیگری است؛ و از گوشت آنها می خورید».
در دیدگاه برخی از مفسران، این بدان معنا نیست که آن ها حقوقی بر انسان ها ندارند، همچنین تصرف و بهره برداری انسان از حیوانات نیز بی حد و حصر نیست، بلکه ضوابط دقیقی دارد و قوانین حمایتی و حقوقی ای که اسلام برای حیوانات وضع کرده، احکامی شرعی و الزام آورند.[2]
حقوق حیوانات برابر با حق الله
اسلام به حقوق حیوانات اهمیت داده و مسلمین نسبت «حق الله» را به آن می دهند و همواره خود را مقابل حیوانات مسئول می دانند. سوره هایی در قرآن به نام برخی از حیوانات وجود دارد مانند: بقره، انعام، فیل، نحل، نمل و عنکبوت که پیوند نزدیک زندگی انسان با حیوانات را نشان می دهد.
بر اساس قوانین اسلام، ما مسلمانان مکلف به رعایت حقوق حیوانات هستیم. اولیای الهی از هر موقعیتی برای بیان حقوق حیوانات و مراعات آن ها استفاده نموده اند. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: شتر مایه عزت و توانایی اهلش، گوسفند مایه خیر و برکت است و خوبی تا قیامت به پیشانی اسب گره خورده است.[3]
زمانی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شتری مجاور منزلی و بدون آب و علف مشاهده کرد. پیامبر شکایت حیوان از صاحبش را به زبان حال بیان کرد و او را به خداترسی دعوت نمود:
«ألَا تَتَّقی اللّهَ فی هذهِ البَهیمَةِ الّتیمَلّکَکَ اللّهُ تعالى إیّاها؟! فإنّهُ شَکا إلَیّ أنّکَ تُجیعُهُ و تُدْئبُهُ؛[4] آیا درباره این بى زبانى که خداوند در اختیار تو گذاشته است، از خدا نمى ترسى؟! او از درد و رنجى که به وى مى رسانى نزد من شکایت کرد».