اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

۴۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

نوزدهم رمضان نود و هفت

يكشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۳۳ ب.ظ



۰ نظر ۱۳ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۳۳
محمدعلی خالقی

صدای پای آب

شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۴۸ ب.ظ

 اسفاد آب کم نظیری دارد. قناتی بسیار قدیمی با آبی بسیار گوارا. تاریخ می گوید که اسفاد و آبیز از دوره هخامنشیان، یعنی حدود ۲۵۰۰ سال پیش، دارای سکنه بوده اند و یقیناٌ آب این قنات هم دستکم از همان زمان تاکنون جاری بوده است. 

   این آب در گرمای تابستان بسیار خنک و گواراست و در سرمای زمستان گرم و دلپذیر. بخار گرم آب در روزهای سرد و یخزده، وسوسه ات می کند که دست را در آب فرو بری و در آن گرما نگه داری و خنکای آب در گرمای تابستان می کشاندت تا تن را در آب غوطه ور سازی. هرکس در این روستا می تواند خاطره ای از این وسوسه را از کودکی اش بیاد آورد. 

آبیاری با قنات در اسفاد، از قدیم نظم و آداب خاصی داشته است. سهمیه بندی آب طوری است که هر هشت روز یکبار ، نوبت آب گردش می کند. واحد شمارش سهمیه آب سره (بر وزن کره) است که معادل حدود ۵/۵ دقیقه است. یعنی اگر شما ۱۰ سره آب داشته باشی، می توانی حدود ۵۵ دقیقه زمین هایت را آب بدهی. جوی های باریک از دوران بسیار قدیم به همه زمین ها کشیده شده و آب در شیب تند جویها جاری می شود تا هر کس سر نوبتش، زمینش را آب بدهد.

   در قدیم برای اندازه گیری سهم آب، از ساعت آبی استفاده می شد. ظرف کوچکی که ته آن سوراخ داشت و با دقت درجه بندی شده بود، در دیگ آبی قرار می گرفت. هربار که این ظرف سوراخ دار از آب پر می شد و فرو می رفت، یک سره بود و گاه ممکن بود که سهم کسی نیم سره یا یک چهارم سره باشد. هرگاه سهمیه آب کسی تمام می شد و نوبت دیگری می رسید، از راه دور چند نفری باهم با صدای بلند، او را خبر می کردند تا آب را تحویل بگیرد. گاهی اوقات، کم دقتی یا تقلب در انداختن سره یا در تحویل آب، منجر به اختلاف و دعوا می شد و ممکن بود که تا مدت ها دلخوریهایی را  درپی داشته باشد.

   در سالهای اخیر که دامنه کشتمان های روستا در همه طرف گسترش یافته و علاوه براین، به دلیل تغییر مکان روستا پس از زلزله، فاصله ها بیشتر شده، دیگر قنات کشش لازم را برای رسیدن به همه زمین ها ندارد. به همین دلیل مردم به باغ ها و زمینهای قدیمی توجه کمتری دارند و زمین های نزدیکتر بیشتر آبیاری می شوند.

   البته آب قنات هم حسابی کم شده است. کم شدن آب قنات در گذشته بارها اتفاق افتاده ، اما مردم با مرمت آن را جبران کرده اند. اما این بار گویا وضع فرق کرده است. از آن هنگام که از دشت اسفدن (واقع در پشت کوهی که منشأ قنات است) ، آب لوله کشی را به روستاهای این ور کوه رساندند، مردم اسفاد هم در خانه ها آب لوله کشی دارند و گویا دیگر کسی دلش برای قنات نمی سوزد و یا برای آب خنک لب قنات، دلتنگ نمی شود.   

     اما آب لوله کشی یک روز هست و روز دیگر نیست. قطع شدن مکرر آب لوله کشی (که شوری اندک آن با ذائقه اسفادیها سازگار نیست) مردم را کلافه کرده است و معلوم نیست که تا کی دوام بیاورد. این آب قنات است که قرن ها فقط آمده و هرگز قطع نشده و همیشه جاری و خنک و گوارا بوده است.

     امروز قنات باستانی اسفاد کمک می خواهد. این گوهر زلال طبیعت که در حاشیه کویر، سرسبزی و خنکی را برای مدت چند قرن به مردم هدیه داده و استعدادهای فراوانی در دامن خود پرورانده است، اینک دست نیاز به سوی جوانانی دراز کرده که بی خبر از گذشته، با شتاب به سوی آینده می روند.

     گمان نمی کنم که دیگر بتوان به روش های گذشته قنات را نجات داد. نسل نو رو به سوی شهرها دارد تا کاری غیر از آنچه پدرانش داشته اند دست و پا کند و قدیمی تر ها هم، با آب لوله کشی نصفه نیمه سیرابند و دیگر برایشان رمقی نمانده که به فکر بازسازی قنات باشند.

    اما به نظر من، اسفاد از آن روستاهایی نیست که بتوان آن را خالی کرد و به شهرها گریخت. این امانت باستانی، هنوز هم ارزش ماندن دارد و باید بماند.اما فکر می کنم  که برای نجات آب قنات باید چند کار بزرگ انجام گیرد.

     یکی آنکه روش آبیاری قدیمی آب زیادی را هدر می دهد و باید آن را تغییر دهیم. دیگر آنکه بخش زیادی از آب در شب ها و ایام برف و یخبندان هدر می رود و راهی برای ذخیره کردن آن وجود ندارد. اگر مردم قبول کنند که چند منبع بزرگ آب در چند نقطه مناسب روستا ایجاد شود، می توان آب را شب ها ذخیره کرد و روزها با استفاده از پمپ و لوله کشی به همه زمین ها رساند. اگر این کار انجام شود، می توان از روش های آبیاری تحت فشار هم استفاده کرد.

     خوشبختانه امروزه برای آبادسازی و عمران روستاها، کمک ها و وام های دولتی به قدر کافی در دسترس است، فقط می ماند توافق اهالی روستا و همت جوانان آن، که کاری بزرگ انجام گیرد و اسفاد، دوباره رونق خود را بدست آورد.

    در این زمینه بازهم اگر حق مدد دهد، خواهم نوشت.... تا بعد

 برگرفته از منبع وبلاگ 

مرحوم دکتر مظفر کریمی       روحش شاد 

۰ نظر ۱۲ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۴۸
محمدعلی خالقی

اسفاد وطنم پرچمش بالاست

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۱۱ ب.ظ

 

 

درود

رتبه دوم وب جهان گستر در موضوع اسفاد  وطنم 

تبریک به تمامی حامیان اسفاد وطنم 

و سرزمین مادری ❤❤❤❤❤

 

Esfadvatanam.blog.ir

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۱۱
محمدعلی خالقی

عروسی قدیم در اسفاد

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۰۳ ب.ظ


   درایام قدیم خواستگاری به شییوه الان نبود ،خواستگاری از طرف خانواده داماد صورت  میگرفت و باید پدر عرروس قبول میکرد ویا به گفته ای باید پدر عروس و داماد قبول میکردند ودر بیشتر مواقع اصلا عروس وداماد همدیگر را نمیدیدند که بخواهند همدیگر را پسند کنند ودر ایام عقد اگر به صورت دزدکی داماد عروسش رامیدید ودر این زمان فقط داماد بدبخت باید برای خانواده عروس کار میکرد وبعد انجام کار هم به خانه پدرش بر میگشت ولی دامادها باهمان نامزد بازی دزدکی حال میکردند وچه بسا خاطرات بسیار شیرین هم داشتند. در ایام عقد روز اول خواستگاری سینیهایی پر از لوازم وشیرینی و روغن وقند ودیگر لوازم ولباس عروس برای عروس میبردند که به ان مجمه بران میگفتند و مجمه هارا بزرگان روستا میچیدند وجوانترها میبردند وهر مجمه بر یک دستمال پر از شیرینی هدیه میگرفت واین عمل درعید ها نیز انجام میگرفت.در زمان عقد روز قربانی برای عروس گوسفندانی پیش کشی میبردند که این کار تا زمان عقد هر سال انجام میگرفت.واما زمان عروسی ، دو روز قبل ان حدودا ده بیست نفر چهل پنجاه الاغ با خود به بیابان میبردند واز انجاهیزم برایی خانه عروس وجهت درست کردن غذا روز عروسی می اوردند. عصر روز قبل عروسی مردم را خبر میکردند تا باز برای عروسشان مجمه ببرندو در همان شب مردم جهت حنا بندان جمع شده و بعد ازرقص وپای کوبی حنایی که از قبل توسط زنان بزرگ روستا درست میشد در سینی ها ریخته وکنارشان شمع یا همان ملیک خودمان گذاشته شده و روشن میکردند که هم باعث روشن شدن کوچه های تاریک ان زمان میشد و هم باعث شور ونشاط بود وبعد حنا را به خانه عروس برده ومردم برمیگشتند ودست وپای عروس توسط زن بزرگی حنا میشد ودست وپای داماد را مرد بزرگی حنا میکرد که در دهه شصت وهفتاد این کار توسط خواجه حاج محمد اقا شهریاری وخواجه حاج حسینعلی غفاری وخواجه حاج میرزا حسن حسنی که بر خود واجب دانستم که از ایشان یادی نماییم وبعد تا صبح به شعر وترانه خوانی میپرداختند ودر روز بعد صرف نهار و بعد ساعتی رقص وترانه سرایی لباس داماد را این بزرگان بر وی پوشانده وجهت عروس کشان اماده میشدند ومردها به سمت خانه عروس رفته وداماد را راهی خانه عروس کرده وبعد چند ساعتی عروس با پدر و مادر وخانواده وداع میکرد وراهی خانه شوهر میشد که در زمان رفتن فردی در جلو قران میخواند و با دکر صلوات عروس وداماد را راهی خانه شان میکردند در پایان باید تقدیر کرد از بزرگان ان زمان که در رونق بخشیدن مجالس از انها کمک کرفته میشد ونیز در اینجا از دو برادر ملا حسن وکربلایی محمد صادقی جهت زحماتی که برای همه ما کشیدند تقدیر وبرای امورزش ایشان. و همه اموات صلوات بفرستین،،،،،

محمد علی غفاری

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۹:۰۳
محمدعلی خالقی

شعر اسفاد از اقای محمد رضا خالقی

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۳۶ ق.ظ

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۳۶
محمدعلی خالقی

چرا ارث مرد دو برابر ارث زن است .🤔🤔🤔🤔

جمعه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۱۸ ق.ظ

۰ نظر ۱۱ خرداد ۹۷ ، ۰۱:۱۸
محمدعلی خالقی

عکس از بهترین ها عکاس مهدی محمدی

پنجشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۰۴ ب.ظ


۰ نظر ۱۰ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۰۴
محمدعلی خالقی

یادها و خاطره ها در قلعه قدیم اسفاد

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۴۰ ب.ظ

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۴۰
محمدعلی خالقی
۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۲۰
محمدعلی خالقی

حکایت زیبای سعدی

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۱۱ ب.ظ


یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته . شوریده ای که دران سفر همراه ما بود نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت .چون روز شد گفتمش آن چه حالت بود ؟ گفت بلبلان را دیدم که بنالش در آمده بودند از درخت و کبکان از کوه و غوکان در آب و بهایم از بیشه. اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته.

دوش مرغی به صبح می‌نالید

عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

یکی از دوستان مخلص را

مگر آواز من رسید به گوش

گفت باور نداشتم که ترا

بانگ مرغی چنین کند مدهوش

گفتم این شرط آدمیت نیست

مرغ تسبیح گوی و ما خاموش

ارسالی از برادر عزیز احمد محمدی

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۱۱
محمدعلی خالقی

صعود در آسمان اسفاد

چهارشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۰۳ ق.ظ

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۷ ، ۰۴:۰۳
محمدعلی خالقی

روزه در اسفاد قدیم

دوشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۳۵ ب.ظ


اسفادیها به کلمه  روزه ؛ دو روزه می گویند . البته معلوم نیست چرا به این نام شهرت یافته است.

اسفادیها به روزه گرفتن بسیار مقید هستند و روزه گرفتن در اسفاد قدیم هم کاری سخت و دشوار بود.

شرایط کاری اسفادیها طوری بود که با دهان روزه به کارشان ادامه می دادند. پخت نان . کشاورزی و دامداری . آبیاری . رفتن به هیزم . زراعت و کشت و کار . و سایر کار های سخت برای ماه رمضان اگر در تمام ماه های سال گردش داشته باشد وجود دارد .

فصول  بهار و تابستان سخت ترین روزهای روزه گرفتن در اسفاد است .

خشکی هوا و رطوبت کم ، و روزهای طولانی باعث تشنگی و گرسنگی می شود.

در اسفاد قدیم این همه امکانات و رفاه و آسایش و خورد و خوراک وجود نداشت.

نبود ساعت و زنگ بیداری و بلند گو خیلی اوقات باعث می شد  بعضی افراد نتواند به موقع در سحر بیدار شوند و یا خیلی زود بیدار می شدند و یا خیلی هم دیر و یا هم خواب می ماندند.

البته همسایه ها هم گاهی اوقات سحر همدیگر را بیدار می کردند و صدای اذان صبح و غروب را به گوش هم دیگر می رساندند.

شو خوانی و مناجات سحری کمک فراوانی به بیدار شدن در سحری می نمود.

به علت نبود بلند گو، صدای موذن به خوبی شنیده نمی شد . و خروس خون سحر و سفیدی و سرخی فلق و شفق  برای سحر و افطار  ،ملاک قرار داده می شد.

افطاری و سحری بسیار ساده و از غذاهای گرم و پختنی و ساده تشکیل می شد .

حتی در زمان قدیم با آمدن ماه رمضان بخاطر حذف وعده اصلی غذایی مردم که نهار است خرج و مخارج مردم کمتر می شد و بخاطر افطار و سحری ساده ، از اخلاص برخوردار بودند و هدف اصلی روزه بهتر محقق می شد.

امروزه با آمدن ماه مبارک بجای انباشته شدن مواد غذایی با کمبود مواد غذایی  و گرانی مواجه هستیم.

افطاری و سحری تشریفاتی با مخلفات فراوان و گوناگون دیگر در  انسان تشنگی و گرسنگی  ایجاد نمی کند تا از حال تشنگان و گرسنگان آگاه شویم.

امید است با تجدید نظر در مصارف عمومی به هدف اصلی روزه که همان تقوی و اخلاص و قرب الهی است برسیم.

ماه رمضان ماه نور و معرفت و هدایت است .

ماه رمضان  از بالاترین درجه معنویت نسبت به سایر ماه ها برخودار است و بالاترین درجه معنویت در این ماه شب های پانزدهم به بعد است که اوج معنویت ماه است .

آنقدر معنویت و نور ،که بستری شده است برای نزول قرآن که خودش نور است .

جالب آنکه این شب های نورانی مصادف شده است با شهادت مولای متقیان ، قرآن ناطق .

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

                  وندران ظلمت شب آب حیاتم دادند 

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی

                 این شب قدر که آن تازه براتم دادند.

                موفق باشید کریمی آوای اسفاد

۰ نظر ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۳۵
محمدعلی خالقی

یه روز از روزهای زیبای اسفاد

چهارشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۱۲ ب.ظ

۱ نظر ۰۲ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۲
محمدعلی خالقی

مرحوم حاج محمد صادق اکبری

چهارشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۱۲ ق.ظ

۰ نظر ۰۲ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۱۲
محمدعلی خالقی

راز و نیاز بلبل

سه شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۲۱ ب.ظ

راز و نیاز در موجودات

 

صدای بلبل ازادی که هر روز صبح از درخت حیاط ساعت پنج دقیقه به پنج و گاهی پنج نظرم را  به خود جلب کرد برایم جای سوال و تعجب بود 

ان قدر صدای زیبایش آرام بخش و دلچسب بود که تصمیم به ضبط صدا و افکارم را به شگفتیها کشاند گاهی صدایش بر یک ریتم به درازا و گاهی چه چهش برایم مثال مناجاتی بود که ادای احترام و راز و نیاز را می رساند.

چند روز به این فلسفه نظرم را به درازا کشاند  که چنین احساسی مرا برانگیخت.

 

 

 

گویا داشت سوره ای از قران را با اوازش خوشش زمزمه می کرد . 

 

چیزی که برایم گنگ و اقرار آن دشوار بود این بود که  فکر می کردم سوره حمد را با اواز زمزمه می کند و چرا هر روز صبح سر تایم مقرر  و برای یک مدت خاص حدود بیست دقیقه این چه چه ادامه داشت و بعد قطع می شد.

 سوالی  در ذهنم  معما بود  که آیا موجودات و پرندگان هم مناجات خدایی دارند یا نه 

پس چرا خروس ، و یا جیرجیرک و کلاغ ها هم که برایم این موضوع همین طور مشهودی بود 

 همیشه اتفاق می افتاد.

بی شک رازی پشت پرده باید باشد

و این از راز و نیاز و عظمت خداوند سخن می گوید.

نویسنده خالقی

۰ نظر ۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۲۱
محمدعلی خالقی

پارک ملت ۱۳۸۶

سه شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۰۲ ب.ظ

۰ نظر ۰۱ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۲
محمدعلی خالقی