اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

کبکی که با نگاهش آزاد شد

جمعه, ۲۸ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۵۹ ق.ظ
شنیده بودم کبکها گوشت لذیذی دارند اما شنیدن کی بود مانند خوردن 
هوس خوردن گوشت کبک بدجور  من را در دوران کودکی برمی داشت ولی مشقت شکار کبک و عواملی باعث عدم تصمیمم می شد 
 هرچند که هنوز نوجوانی خام و نپخته بودم ولی دلایلی باعث مخالفت این ماجرا بود. هنوزم هم این آرزو در اذهانم ماندگار است  روزی که به اتفاق دیدار یکی از دوستان رفته بودم به علت علاقه زیاد به خلقت کائنات و جانوران مجذوب تعدادی کفتر در صحن حیاط خانه او شدم  در لابلای قفس ها قفسی را دیدم که دوعدد کبک نر و ماده  خود نمایی می کرد  
قفس را برداشتم اندکی در چشمهایشان نگریستم تاملی در ذهنم تداعی شد بعنوان کینه انسانیت ، احساس کردم این کینه در چشمهایشان هویداست و دارد با من درد دل می کند کمی بیشتر خودم را در تفکرشان فرو بردم
  بله دقیقا همان چیزی که عنوان کردم  از چشمهایشان می بارید و مثل اینه در من در انعکاس بود انگار من انها را زندانی کرده بودم نگاهشان پر از کینه و نفرت بود  از جام بلند شدم و چند قدمی رفتم عقب و دوباره برگشتم دوباره به قفس نگریستم  بعضی وقت ها حسی در وجود آدم احساس می شود که به حس ششم معروفه  دوستم را صدا زدم و پرسیدم این کبکها را از کجا آوردی
 دوستم گفت از کوههای چکنه  گفتم نظری دارم گفت بفرمائید گفتم به نظرم این کبکها شوم باشن و  برای انسان بد بیاری داشته باشد رهایشان کن همان جا که بوده اند 
گفت از کجا فهمیدی گفتم احساسی در درونم نمایان است  
تا این که بعد از چند روز دقیقا در همان جایی که توسط تله انسان همان دودر گرفتار شده بودند آزاد شدن و به دامن طبیعت برگشتند 
 فیلمی از آنها در ازادیشان  نشانه  انسانیت و عرفانیت ثبت و ضبط شد که به یادگار ماندگار است 
به یاد داشته باشیم هر موجود زنده ای که جان دارد و نفس می کشد باید آزاد باشد.  حتی درختی که نفس های آخرش را می کشد و در حال خشک شدن است
این شد که این مصرع طلایه گفتنی به یادگار ماندگار شد  بعنوان
 کبک زندانی با نگاهش قفل زندان را شکست 
آزاد باش ای ازاده
نگارش خالقی اسفاد 
۹۷/۱۰/۲۸
محمدعلی خالقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی