اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

کارخانه آهن ریزی مرحوم خواجه میرزا علی خالقی

سه شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۵۱ ق.ظ
بسیار عالی و خاطره انگیز و با تشکر از مدیریت اسفاد خبر 
 با رویت این تصویر یاد خاطره ای از کارخانه پدر بزرگم افتادم در باغ اناری پی قلعه 
یک خونه دو طبقه بود که طبقه پایین مختص این کارخانه واقع بود و درب ورودی ان از  داخل دالون ورودی قلعه بود و حدود چهل  نفر طبق روایات در ان فعالیت داشتند چهار نفر دمی و دو نفر قالب بند و تعدادی هم در راه خرید و فروش با الاغ در روستاهای اطراف و حومه و تهیه زغال فعالیت داشتند
زغال ان از درخت بنه که از چوب قوی و ماندگاری بسیار برخوردار بود از کوه شاسکوه توسط افراد قوی و خبره جمع اوری می شد 
که در اواخر بریدن درختان و شکار حیوانات غیر قانونی شد و جرم محسوب می شد  که به همین دلیل این کارگاه تعطیل شد.
در کوههای میر اباد به تفصیر مثال اتاقکی طراحی شده بود که سر پوشیده و چوب ها را از طریق سوراخی که در بالای اتاقک طراحی شده بود به داخل می انداختن و بعد از سوختن کامل درب سوراخ را پوشانده تا زغال در خود سوخته و خفه می شد 
 بعد ازیک هفته  که کاملا سرد می شد آنها را در کیسه هایی جمع اوری و با الاغ برای استفاده به کارخانه می آوردند 
در کارخانه انبر و قاشق های بلند و پهن بود جهت ریختن مذاب آهن در قالب ها 
قالبها از چند نوع افتابه چدنی  دیگ  اسباب شخم زنی (اهن ) هاون و کفگیر بود 
امروز اتاقی که از تاقچه های  بزرگ درست شده بود از اسباب شخم زنی (اهن ) و افتابه چدنی و آهن الات و کف گیر تا قبل از زلزله 76 در خانه پای تنور به وضوح در ذهنم تداعی شد که تعدادی از آنها هنوز در اوار زلزله مدفون می باشند 
با رویت این تصویر شرح کارخانه برای دوستان با توجه به بضاعت ی که در افکارم بود حیفم آمد که یاد این خاطره را بازگو نکنم 
هاونی شکل همین تصویر هم اکنون به یادگار در دستم می باشد و یک عدد بزرگتر از این در دست عمه ام 
روح تمام در گذشتگان بالخصوص مرحوم پدر بزرگم شاد و گرامی 
یاد شیر مردانی چون مرحوم خوج حسین ، حاج خداداد و خیلی و از بزرگ مردانی که اکنون نیستن و من حضور ذهن ندارم که در این کارگاه فعالیت می کردند گرامی باد 


................

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی