اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

هر وقت که دلگیر میشم تو برام خاطره ای . اسفاد روستای زیبایی ها

اسفاد وطنم

اسفاد ای سرزمین مادری من چه می کنی با دستهای خسته روح شکسته چه می کنی
درد است در فراق من از حال و روز تو شهر سکوت در و دیوار شکسته چه میکنی
روزی و روزگاری و حال و هوای تو شور اشتیاق بر مزار شهیدان چه می کنی
آن باغ های خرم و شیر دلان تو ان کوچه باغ عام و مردان ادیبت چه می کنی

بایگانی

کر مند لی

پنجشنبه, ۱۲ مرداد ۱۴۰۲، ۰۵:۳۶ ق.ظ
کُر مَن دَ لی
 
با سلام و احترام
کر من د لی
مکانی بسیار خاطره انگیز برای نسل دهه پنجاه و شصت واقع در منطقه ای به همین نام . بین جاده قدیم اسفاد و میرآباد. حالا معلوم نیست به شخصی بنام محمد علی ارتباط دارد یا به مندلیف روسی.
قدیما می گفتند هر که شیر خر بخوره رد خور نداره که سیاست مدار نشود  حالا هم هر که تو این کر شنا نکرده باشه نصف عمرش بر فناست .
این کر در اصل برای آب شرب گوسفندان رمه بود که آن زمان سه تا  گله گوسفند و بودند .
البته مکانهای دیگری نیز از جمله  استخر مهندس عباسی . استخر  میرآباد . استخر ایرنگ . جوی آب پای چنار کنار رود و باغ شه مرد برای شنا وجود داشت.
اما لذت شنا در اینجا متفاوت بود چرا که کر من د لی کم عمق . تمیز و در دسترس و بی خطر بود و بخصوص برای من که در همسایگی ما  قرار داشت .
تنها خطری که وجود داشت افرادی بودند بخصوص کلوون های رمه  که با خشونت و سر و صدا و مراقبت تمام از این کر مواظبت  می کردند تا کسی شنا نکند .
اما هیچکس حریف بچه ها نبود به محض اینکه رمه کش می کرد و آب شفاف می شد به سمت کر حمله می کردیم.
از اواسط خرداد تا اوایل مهر.
بهترین اوقات فصل تابستان بود که آب ملایم و گرم بود.
روز های اول آبگیری آب خیلی سرد بود اما مانع از کار ما نمی شد.
 
 
 
دورخیز های لذت بخش گروهی . شیرجه . شنای قورباغه یا بکی . هول دادن . کشتی گرفتن و ریختن آب به سمت همدیگر. شنا کردن با دست و آب کشیدن در کرچه و خشک کردن سر و گوش ها با هندستو هندستو و فرار کردن از دست مراقبین کر . کتک خوردن و جا ماندن لباس ،بسیار خاطره انگیز بود.
این کر فقط مخصوص شنا نبود علاوه بر اینکه گوسفندان آب می خوردند، شستن شلغم . چغندر . زردک . علف و همچنین شکار پرندگانی نظیر جل . جه دی کل . چقووک . تهی و سیه سینه . سارگ و سی سه لنگ ، که برای آب خوردن می آمدند بسیار مفرح بود.
و از همه جالب تر مسابقه لخشک چند لخشک و پرتاب سنگ های صاف و گرد  با سرعت زیاد بر روی سطح آب و بعضی ها سنگشان هفت هشت لخشک داشت و چندین بار به سطح آب برخورد می کرد.
حتی در اویل زمستان نیز یخ های کر را می شکستیم و داخل آب شلغم می شستیم .
 در فصل زمستان روی یخ کر لخشک می کردیم یادم می آید یک دفعه نوخوان با دوچرخه از روی یخ کر رد شد و وسط کر در یخ فرو رفت .
یاد همه بچه های محله سر چهارراه قلعه و همسایگان کر من دلی بخیر
دوست تون داریم
لخشک  چند لخشک هیچوقت یادمون نخواهد رفت .
                                 🍃 کریمی اسفاد🍃
۰۲/۰۵/۱۲
محمدعلی خالقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی